فرهنگ تلمیحات ادبی و کلاسیک با ضمیمه حروف آوانگار
مترجم:
زهره محمدی یگانه
امتیاز دهید
از مقدمه مترجم:
شاید از دید خوانندگان برخی مطالب این کتاب، تنها پرورده ذهن مردمانی باشد که در گذشته های بسیار دور می زیستند و قدرت اندیشه ای چون ما را نداشتند. اما آنان که در امور می اندیشند نیک می دانند که اگر مردمان باستان خدایانی را می ساختند و در ظاهر می پرستیدند و نام آنها را رب النوع، بت، الهه یا هر چیزی دیگری می نهادند؛ اکنون پس از گذشت هزاران سال از آن دوران و با بالیدن به خرد و دانش و عقل بی حد و حساب آدمی از این نکته غافلیم که هنوز خدایان پرستیم.
پس از هزاران سال که از پرستش خدایان و بتان می گذرد، هنوز خدایان پرستیم؛ خدای دروغ، خدای خشم، خدای نیرنگ، خدای چاپلوسی، خدای تکبر ،خدای ترس... هنوز در وجودمان خدایانی هستند که چه بسا بیشتر از گذشته از جان و دل می پرستیم شان. خدایانی که در پای آنان همه هستی مان شکوه الهی مان، عزت انسانی مان، هویت بودن مان، ارزش شدن مان و تمامی آرمانهای خداگونه مان را قربانی می کنیم.
همان خدایان پیمان شکن، همان خدایانی که توانایی مردمان آنان را به خشم وامی داشت، همان خدایان که جز آزار و انتقام آدمی کاری نداشتند و لطف را کمتر از آنان می دیدیم، همان خدایان که دروغ را نه تنها در گفتار که در نگاه در رفتار و در کردار خویش داشتند و همه و همه چونان ودیعه ای موروثی در جسم و جان تمامی نوع بشر خانه کرده اند و همچنان فناناپذیر مانده اند و منادیان دانش و آگاهی را چون پرومته به بند می کشند و هر روز کرکسی را برای دریدن جگر ایشان روانه می سازند. با این خدایان دروغین، دروغ بافی ها را در مقابل حقیقت واحد نهاده ایم که دروغ نه تنها در گفتار که در قلب است و در کردار که دروغ گفتن فرق چندانی با پوشاندن حقیقت ندارد...
شاید از دید خوانندگان برخی مطالب این کتاب، تنها پرورده ذهن مردمانی باشد که در گذشته های بسیار دور می زیستند و قدرت اندیشه ای چون ما را نداشتند. اما آنان که در امور می اندیشند نیک می دانند که اگر مردمان باستان خدایانی را می ساختند و در ظاهر می پرستیدند و نام آنها را رب النوع، بت، الهه یا هر چیزی دیگری می نهادند؛ اکنون پس از گذشت هزاران سال از آن دوران و با بالیدن به خرد و دانش و عقل بی حد و حساب آدمی از این نکته غافلیم که هنوز خدایان پرستیم.
پس از هزاران سال که از پرستش خدایان و بتان می گذرد، هنوز خدایان پرستیم؛ خدای دروغ، خدای خشم، خدای نیرنگ، خدای چاپلوسی، خدای تکبر ،خدای ترس... هنوز در وجودمان خدایانی هستند که چه بسا بیشتر از گذشته از جان و دل می پرستیم شان. خدایانی که در پای آنان همه هستی مان شکوه الهی مان، عزت انسانی مان، هویت بودن مان، ارزش شدن مان و تمامی آرمانهای خداگونه مان را قربانی می کنیم.
همان خدایان پیمان شکن، همان خدایانی که توانایی مردمان آنان را به خشم وامی داشت، همان خدایان که جز آزار و انتقام آدمی کاری نداشتند و لطف را کمتر از آنان می دیدیم، همان خدایان که دروغ را نه تنها در گفتار که در نگاه در رفتار و در کردار خویش داشتند و همه و همه چونان ودیعه ای موروثی در جسم و جان تمامی نوع بشر خانه کرده اند و همچنان فناناپذیر مانده اند و منادیان دانش و آگاهی را چون پرومته به بند می کشند و هر روز کرکسی را برای دریدن جگر ایشان روانه می سازند. با این خدایان دروغین، دروغ بافی ها را در مقابل حقیقت واحد نهاده ایم که دروغ نه تنها در گفتار که در قلب است و در کردار که دروغ گفتن فرق چندانی با پوشاندن حقیقت ندارد...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی فرهنگ تلمیحات ادبی و کلاسیک با ضمیمه حروف آوانگار