سق سیاه (نمایشنامه)
نویسنده:
هدایت الله نوید
امتیاز دهید
از متن کتاب:
صحنه میدان آبادی است که در مسجد از روبرو دیده می شود و سکوی پهن و بزرگ آن که اغلب مردم آبادی روی آن می نشینند. جنب مسجد، مغازه مشهدی هاشم و کنار مغازه کوچه یی است که به میدان منتهی شده. همچنین سمت راست مسجد، کوچه ی دیگری به چشم می خورد. زمان شب است. از داخل آبادی صدای طبل و سرنا به گوش می رسد و صدای کف زدن و صدای درهم برهم ... یار مبارک بادا، مبارک بادا! همیشه بادا ... کوچه تنگه بله... صدا: پس داماد کو؟ چرا نمیاد پیشواز عروس؟
صدا: (نسبتاً دورتر) هنوز راه نصفه نشده.
صدا: مگه بچه گول می زنید ... تا داماد نیاد دیگه جلوتر نمی یام .
صدا: بابا بیایند. حالا داماد پیداش میشه.
صدا: غیره ممکنه ، حتی به قدمم نمیایم.
صدا: یکی بره رضارو بیاره...
بیشتر
صحنه میدان آبادی است که در مسجد از روبرو دیده می شود و سکوی پهن و بزرگ آن که اغلب مردم آبادی روی آن می نشینند. جنب مسجد، مغازه مشهدی هاشم و کنار مغازه کوچه یی است که به میدان منتهی شده. همچنین سمت راست مسجد، کوچه ی دیگری به چشم می خورد. زمان شب است. از داخل آبادی صدای طبل و سرنا به گوش می رسد و صدای کف زدن و صدای درهم برهم ... یار مبارک بادا، مبارک بادا! همیشه بادا ... کوچه تنگه بله... صدا: پس داماد کو؟ چرا نمیاد پیشواز عروس؟
صدا: (نسبتاً دورتر) هنوز راه نصفه نشده.
صدا: مگه بچه گول می زنید ... تا داماد نیاد دیگه جلوتر نمی یام .
صدا: بابا بیایند. حالا داماد پیداش میشه.
صدا: غیره ممکنه ، حتی به قدمم نمیایم.
صدا: یکی بره رضارو بیاره...
آپلود شده توسط:
Faryadesokoot
1403/03/12
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سق سیاه (نمایشنامه)