سفرنامه پاتینجر: مسافرت سند و بلوچستان
نویسنده:
هنری پاتینجر
مترجم:
شاپور گودرزی
امتیاز دهید
اوضاع جغرافیائی و تاریخی، یک نقشه
بخشی از متن کتاب:
غروب روز دوم ژانویه سال ۱۸۱۰ میلادی کاپتن کریستی و من در بندر بمبئی بر قایق محلی کوچکی که برای عزیمت ما به بندرسون منی Son-meany کرایه کرده بودند، سوار شدیم. قایق بزودی از تجمع مسافرین سنگین شد و فردا صبح معلوم گردید غیر از قایق رانان و دو خدمتگار هندی و گماشته یا نماینده سوندرجی sunderJee، چند نفر اسب
فروش افغانی که در راه مراجعت بوطن بودند با ما همسفرند. بخاطر جلب آشنایی جای کافی بتازه واردین دادیم و امیدوار بودیم پس از رسیدن بخشکی از این دوستی و ابراز محبت بهره برداری کنیم.
وقتی سوار قایق می شدیم، هوا کاملا تاریک بود و نسیم خنک و مفرح ما را در مسافت قابل توجهی بداخل در پاکشاند. شب هنگام از شناخته شدن خویش بیمی نداشتیم و برای آنکه در روشنائی روز شناخته نشویم، لباس و هیات اروپایی را بلباس و چهره محلی مبدل کرده و آنچنان تغییر قیافه داده بودیم که تصور شناسائی ما نمیرفت. با همه احوال افغانها در وجود ما دقیق شده و سرانجام از رنگ پوست تشخیص دادند که اروپائی هستیم. معهذا بنظریات و مقاصد واقعی و خصوصیات ما مشکوک نگردیدند. در طی سفر دریافتیم که دو سه نفر از افغانها باهوش تر و از تمدن بیشتری بهرورند و ضمن آشنائی و گفتگو اطلاعاتی بما دادند که بسیار جالب بود و در واقع پایه و اساس طرح نقشه های آینده و برنامه مسافرتمان گردید...
بیشتر
بخشی از متن کتاب:
غروب روز دوم ژانویه سال ۱۸۱۰ میلادی کاپتن کریستی و من در بندر بمبئی بر قایق محلی کوچکی که برای عزیمت ما به بندرسون منی Son-meany کرایه کرده بودند، سوار شدیم. قایق بزودی از تجمع مسافرین سنگین شد و فردا صبح معلوم گردید غیر از قایق رانان و دو خدمتگار هندی و گماشته یا نماینده سوندرجی sunderJee، چند نفر اسب
فروش افغانی که در راه مراجعت بوطن بودند با ما همسفرند. بخاطر جلب آشنایی جای کافی بتازه واردین دادیم و امیدوار بودیم پس از رسیدن بخشکی از این دوستی و ابراز محبت بهره برداری کنیم.
وقتی سوار قایق می شدیم، هوا کاملا تاریک بود و نسیم خنک و مفرح ما را در مسافت قابل توجهی بداخل در پاکشاند. شب هنگام از شناخته شدن خویش بیمی نداشتیم و برای آنکه در روشنائی روز شناخته نشویم، لباس و هیات اروپایی را بلباس و چهره محلی مبدل کرده و آنچنان تغییر قیافه داده بودیم که تصور شناسائی ما نمیرفت. با همه احوال افغانها در وجود ما دقیق شده و سرانجام از رنگ پوست تشخیص دادند که اروپائی هستیم. معهذا بنظریات و مقاصد واقعی و خصوصیات ما مشکوک نگردیدند. در طی سفر دریافتیم که دو سه نفر از افغانها باهوش تر و از تمدن بیشتری بهرورند و ضمن آشنائی و گفتگو اطلاعاتی بما دادند که بسیار جالب بود و در واقع پایه و اساس طرح نقشه های آینده و برنامه مسافرتمان گردید...
آپلود شده توسط:
ملا ممدجان
1403/01/25
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سفرنامه پاتینجر: مسافرت سند و بلوچستان