رسته‌ها
پرنده در باد
امتیاز دهید
5 / 2
با 8 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 2
با 8 رای
سرآغاز داستان:
همه شب ها کوچه ها قرق بود، قزاقها تو کوچه ها پر و پخش بودند. و در میان حجاب تیره مه محو می نمودند. و صدای پوتینها بر سنگفرش کوچه ها می پیچید. هوا که سیاه می شد، نور چرک لرزان فانوسها تو کوچه ها می افتاد. پنجره ها بسته می شد، پشتدری ها کشیده می شد، دیگر هیچ دستی کلون در را برنمی داشت. و هیچ سری از لای در سرک نمی کشید. خاموشی تو خانه ها می افتاد، انگار کسی تو خانه ها نفس نمی کشید، حتی سگهای ته کوچه خاکی و باغ اله وردی و باغ توت خاموش بودند؛ سگها را تو زیرزمینها به زنجیر می کشیدند و در برویشان می بستند. گاه نیمه شبها، زوزه شان از دور، خیلی دور شنیده می شد. همه چیز آرام خفته می نمود. مثل قبرستان «مدیریه» خاموش و متروک و فراموش شده و گاه ماه نیمه برهنه رو سفال ها گرد نقره می افشاند.
قزاق ها همه جا بودند، برسنگفرش لیز تازه باران خورده ی خیابانها، پیچیده لای غبار مه میرفتند. از لای شیشه های رنگی نظمیه سرک می کشیدند...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
87
آپلود شده توسط:
Faryadesokoot
Faryadesokoot
1403/04/09

کتاب‌های مرتبط

آندریا جعفر کاپالدی
آندریا جعفر کاپالدی
4.2 امتیاز
از 6 رای
توپ
توپ
4.5 امتیاز
از 46 رای
بحر طویل های هدهد میرزا
بحر طویل های هدهد میرزا
4.7 امتیاز
از 60 رای
خانه های شهر ری
خانه های شهر ری
4.2 امتیاز
از 71 رای
میم...نون
میم...نون
3.6 امتیاز
از 15 رای
شمس و طغرا
شمس و طغرا
4.6 امتیاز
از 46 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی پرنده در باد

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
پرنده در باد
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک