جهان بینی ایرانی
نویسنده:
هوشنگ مهرگان
امتیاز دهید
دفتر اول: جهان بینی کهن ایران بر پایه سروده های گاهان
از دیباچه:
فشرده تجربیات جامعه در سیر تاریخ فرهنگ نامیده می شود. من، تحت عنوان فرهنگ، حیات معنوی اجتماع را مراد می کنم. یعنی جریان مستمر معنویات جامعه، در سیر تاریخ. فرهنگها، متعلق به جامعه های انسانی اند و مانند هر نمود اجتماعی در طول زندگی معنوی خود، فراز و نشیب و ناهمواریهای گوناگون می پیمایند.
با بررسی دوره های عظمت و یا انحطاط فرهنگها گاهی بنظر چنین می رسد که تناوب ادواری رویدادها موارد مشابهی را نشان میدهد. تو گوئی که رویدادهای معینی همواره بدنبال هم می آیند و نظم و هماهنگی مشابهی دارند. انسانها در طول تاریخ همه جا به زندگی گروهی گرایش دارند و موردی به چشم نمی خورد که افسانه روبنسون کروزوئه را تحقق بخشد. طبیعی است که هرجا اجتماعی هست، فرهنگی هست، زیرا انسانها با یکدیگر در ارتباطند. سخن میگویند، و تجربیات خود را به تدریج به یکدیگر منتقل می کنند و اگر جامعه انسانی را به شخص زنده ای تشبیه کنیم زبان در حکم حافظه آن شخص است و کلیه تجربیات قرون و اعصار را در خود تثبیت نموده و منعکس می سازد.
معنویات جامعه، که ساخته مجردات انتزاعی اذهان فردی است در درون اجتماع شکل می گیرد و با زبان جامعه منتقل می شود و مجموع آنها به اضافهٔ زبان و ضمائم آن فرهنگ نامیده می شود. پس فرهنگ فشرده تجربیات جامعه در سیر تاریخ است که به مدد زبان منتقل شده و سالها و قرنها دوام آورده است. تجسم حیات معنوی جامعه بشری در زبان منعکس است. با پذیرش مقدمه فوق میتوان فرض کرد که فرهنگهای انسانهای اولیه ساده تر بوده اند. این فرض نتیجه منطقی مقدمه بالاست ولو اینکه در عمل هر چه بیشتر برای بررسی فرهنگها به عقب بر می گردیم باز با فرهنگهای پیچیده روبرو می شویم و فرهنگهای ساده اولیه در دسترس محققین نیست...
بیشتر
از دیباچه:
فشرده تجربیات جامعه در سیر تاریخ فرهنگ نامیده می شود. من، تحت عنوان فرهنگ، حیات معنوی اجتماع را مراد می کنم. یعنی جریان مستمر معنویات جامعه، در سیر تاریخ. فرهنگها، متعلق به جامعه های انسانی اند و مانند هر نمود اجتماعی در طول زندگی معنوی خود، فراز و نشیب و ناهمواریهای گوناگون می پیمایند.
با بررسی دوره های عظمت و یا انحطاط فرهنگها گاهی بنظر چنین می رسد که تناوب ادواری رویدادها موارد مشابهی را نشان میدهد. تو گوئی که رویدادهای معینی همواره بدنبال هم می آیند و نظم و هماهنگی مشابهی دارند. انسانها در طول تاریخ همه جا به زندگی گروهی گرایش دارند و موردی به چشم نمی خورد که افسانه روبنسون کروزوئه را تحقق بخشد. طبیعی است که هرجا اجتماعی هست، فرهنگی هست، زیرا انسانها با یکدیگر در ارتباطند. سخن میگویند، و تجربیات خود را به تدریج به یکدیگر منتقل می کنند و اگر جامعه انسانی را به شخص زنده ای تشبیه کنیم زبان در حکم حافظه آن شخص است و کلیه تجربیات قرون و اعصار را در خود تثبیت نموده و منعکس می سازد.
معنویات جامعه، که ساخته مجردات انتزاعی اذهان فردی است در درون اجتماع شکل می گیرد و با زبان جامعه منتقل می شود و مجموع آنها به اضافهٔ زبان و ضمائم آن فرهنگ نامیده می شود. پس فرهنگ فشرده تجربیات جامعه در سیر تاریخ است که به مدد زبان منتقل شده و سالها و قرنها دوام آورده است. تجسم حیات معنوی جامعه بشری در زبان منعکس است. با پذیرش مقدمه فوق میتوان فرض کرد که فرهنگهای انسانهای اولیه ساده تر بوده اند. این فرض نتیجه منطقی مقدمه بالاست ولو اینکه در عمل هر چه بیشتر برای بررسی فرهنگها به عقب بر می گردیم باز با فرهنگهای پیچیده روبرو می شویم و فرهنگهای ساده اولیه در دسترس محققین نیست...
آپلود شده توسط:
Ataman
1403/03/26
دیدگاههای کتاب الکترونیکی جهان بینی ایرانی