خسته خانه: مجموعه داستان
نویسنده:
کوشیار پارسی
امتیاز دهید
مجموع ۱۱ داستان با عناوین:
انقلاب / منظره شبانه / یادواره دوست شاعرم / خانه / سه بازیگر / جسد در بطری / دیوار / خسته خانه / طومار ۷۶×۱۹ سانتی متر / مشقهای نویسنده چپ دست / یاد شیدایی
از داستان انقلاب:
آغاز شد. فرمان صادر شد. گمان نکن که ناگهان. بدیهی است که همه چیز، لحظه به لحظه تا آخرین حرکت، تا قیام، پیش رفت. تدارک طولانی و صبورانه بود. و حالا، سرانجام شکفت. گستردگی این رویداد هنوز کاملا برایم روشن نیست. بی تردید همه چیز را در بر خواهد گرفت یا دستکم خیلی چیزها را فراتر از آنی که در تصور من می گنجد، برای آنکه تصویری دور و مبهم از این دگرگونی نداده باشم باید که این رویداد را انقلاب بنامم.
این یک انقلاب معمولی نیست. منحصر بفرد است. باارزش ترین. انقلابی نیست که شعله اش را از بیرون گیرانده باشند. آنها رویدادهای پیش پا افتاده تاریخی اند که دشمن را در خود می پرورند و عامل انقلابی دیگرند. اصلی ترین هسته ی این رویداد، کشف جدید یک انقلابی کهنه کار است.
به رسم عادت میبایست لحظه بزرگ آغاز را ثبت کنم. ساعت یازده شب است. در پایان اولین ماه زمستان. بیرون، لایه ای پودر برف بر زمین نشسته است. نشانه ای بد برای صدور فرمان انقلاب. هوا سرد است، مردم دوستر دارند کنار اجاق بنشینند. زمستانی طولانی است. شبی در ماه اردیبهشت انتخاب خوبتری می بود. اما فرمان صادر شد. من هم بیدرنگ کارم را آغاز کردم...
بیشتر
انقلاب / منظره شبانه / یادواره دوست شاعرم / خانه / سه بازیگر / جسد در بطری / دیوار / خسته خانه / طومار ۷۶×۱۹ سانتی متر / مشقهای نویسنده چپ دست / یاد شیدایی
از داستان انقلاب:
آغاز شد. فرمان صادر شد. گمان نکن که ناگهان. بدیهی است که همه چیز، لحظه به لحظه تا آخرین حرکت، تا قیام، پیش رفت. تدارک طولانی و صبورانه بود. و حالا، سرانجام شکفت. گستردگی این رویداد هنوز کاملا برایم روشن نیست. بی تردید همه چیز را در بر خواهد گرفت یا دستکم خیلی چیزها را فراتر از آنی که در تصور من می گنجد، برای آنکه تصویری دور و مبهم از این دگرگونی نداده باشم باید که این رویداد را انقلاب بنامم.
این یک انقلاب معمولی نیست. منحصر بفرد است. باارزش ترین. انقلابی نیست که شعله اش را از بیرون گیرانده باشند. آنها رویدادهای پیش پا افتاده تاریخی اند که دشمن را در خود می پرورند و عامل انقلابی دیگرند. اصلی ترین هسته ی این رویداد، کشف جدید یک انقلابی کهنه کار است.
به رسم عادت میبایست لحظه بزرگ آغاز را ثبت کنم. ساعت یازده شب است. در پایان اولین ماه زمستان. بیرون، لایه ای پودر برف بر زمین نشسته است. نشانه ای بد برای صدور فرمان انقلاب. هوا سرد است، مردم دوستر دارند کنار اجاق بنشینند. زمستانی طولانی است. شبی در ماه اردیبهشت انتخاب خوبتری می بود. اما فرمان صادر شد. من هم بیدرنگ کارم را آغاز کردم...
آپلود شده توسط:
محراب
1403/02/24
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خسته خانه: مجموعه داستان