رسته‌ها
سپید یال
امتیاز دهید
5 / 4
با 2 رای
امتیاز دهید
5 / 4
با 2 رای
از متن کتاب:
در جنوب فرانسه، آنجا که رود «رن» به دریا می ریزد، دشتی است که «کامارگ» نام دارد و در آنجا هنوز هم گله هائی از اسبان وحشی بسر می برند. «سپید یال» رهبر یکی از این گله ها و اسبی مغرور و هراس انگیز بود. روزی دسته ای از مردان تصمیم دستگیری او را گرفتند و داستان «سپید یال» در میان مردمان از همین روز آغاز می شود.
سرستوربان و ستوربانانش - مردانی که در آن دشت اسبان را دستگیر و رام می کنند - پس از آنکه در همه جای آن سرزمین سپید یال را دنبال کردند، توانستند او را دستگیر کنند و طنابی به گردنش بیاویزند. سپید یال برای بازیافتن آزادی خود نبرد می کرد. میخواست آن مردان را با دندانهای خود پاره پاره کند و یا آنان را به ضرب لگد از پای درآورد. لیکن کمندی که به گردنش انداخته شده بود کم کم خفه اش میکرد. سپید یال را اندیشه این که مردی برگرده اش مینشیند و او را هر کجا که بخواهد می راند، دیوانه کرد، جستی زد و کمند را پاره کرد و خود را از بند رهانید...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
47
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
آناهیتا1365
آناهیتا1365
1402/12/20

کتاب‌های مرتبط

گربه ای که عاشق من شد!
گربه ای که عاشق من شد!
4 امتیاز
از 3 رای
کوته فکران جامعه
کوته فکران جامعه
4.1 امتیاز
از 7 رای
گلدن آرک
گلدن آرک
3.8 امتیاز
از 13 رای
بحران
بحران
4.2 امتیاز
از 10 رای
سه تار
سه تار
4.3 امتیاز
از 691 رای
گل آقا
گل آقا
4.4 امتیاز
از 8 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی سپید یال

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
سپید یال
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک