بوی نان: مجموعه داستان
نویسنده:
جعفر کازرونی
امتیاز دهید
شامل ۵ داستان با عناوین:
بوی نان / عمو حیات / خالو تتر / شاهمراد / بام غلتان
از داستان بوی نان:
علیمراد کوله پشتی روغنی و تکه تکه شده اش را انداخت روی سکوی دالان جاج دلال باشی و مثل چیزیکه مچاله شده باشد، جمع شد رویش... هوا ناجور می سوزاندش، هرچه دستهایش را (ها) می کرد هیچ فایده ای نداشت ... انگشتهای پاهایش مثل اینکه بریده و نمک رویش پاشیده باشند، سوز میزد و می سوخت. دلش درد گرفته بود؛ همان دل درد همیشگی اش که دکتر بیمارستان شیر و خورشید به اش گفته بود گاستریت است و یک طومار رژیم غذایی برایش نوشته بود که علیمراد خندیده و گفته بود:
آقای دکتر گرفتیم دستگاه: پس چه میماند بخورم؟
از دیشب تا حالا چیزی نخورده بود. درد روی دیواره معده اش چنگ میانداخت و عذابش میداد...
بیشتر
بوی نان / عمو حیات / خالو تتر / شاهمراد / بام غلتان
از داستان بوی نان:
علیمراد کوله پشتی روغنی و تکه تکه شده اش را انداخت روی سکوی دالان جاج دلال باشی و مثل چیزیکه مچاله شده باشد، جمع شد رویش... هوا ناجور می سوزاندش، هرچه دستهایش را (ها) می کرد هیچ فایده ای نداشت ... انگشتهای پاهایش مثل اینکه بریده و نمک رویش پاشیده باشند، سوز میزد و می سوخت. دلش درد گرفته بود؛ همان دل درد همیشگی اش که دکتر بیمارستان شیر و خورشید به اش گفته بود گاستریت است و یک طومار رژیم غذایی برایش نوشته بود که علیمراد خندیده و گفته بود:
آقای دکتر گرفتیم دستگاه: پس چه میماند بخورم؟
از دیشب تا حالا چیزی نخورده بود. درد روی دیواره معده اش چنگ میانداخت و عذابش میداد...
آپلود شده توسط:
محسن اقتصاد
1402/11/24
دیدگاههای کتاب الکترونیکی بوی نان: مجموعه داستان