بگذار زنده بمانم
نویسنده:
بردیا حدادی
امتیاز دهید
گفتار نویسنده:
مینویسم از زبان انسانهای زیبا و ظریفی مینویسم که عشق، محبت و دوست داشتن را به ما می آموزند و در عین برابری و اغلب در نهایت دانایی استقامت و مقاومت به علت پشتکار برای به سامان رساندن خواسته ها و آرزوهای از دست رفته خود قهرانه عقب رانده می شوند و با تمام سعی ای که در به گوش رساندن صدای خود دارند، باز گوش و ذهنهای زیادی شنیدن و درک این پیامها را به دست فراموشی و سهل انگاری می سپارند.
با قصه ی زندگی کوتاه شخصیت نخست نوشته ام اولین بار در صفحه ی سایت پارسی زبان بی بی سی آشنا شدم. دختر جوانی که آرزویی جز نقاش و شاعر شدن نداشت اما همه نیک آگاه هستیم که در راه گذر زندگی هزاران نقش مختلف خفته است که هیچ کدام در آینه ی ضمیر ما نمی گنجد. آنچه میخوانید سرگذشت دختری است که با تمام حقیقت های شیرین و تلخش تمام و کمال ساخته و پرداخته ی ذهن من است که با کمال میل تقدیم به دلارام و دیگرانی میکنم که این راه را رفته اند. باشد آنهایی که به نوعی غیر متعارف میل به پاکیزگی جامعه دارند، ابتدا خود را دریابند تا پس از آن گوش به پیام نشنوده آنهایی دهند که صدایشان در موج خشم آلود فرهنگی بیمار، موهوماتی بیمارتر و بی عدالتی گم می شود. من دانم و تو دانی و همه آنهای دگر، کین رسم جاودانه ی روزگار نیست دگر!
بیشتر
مینویسم از زبان انسانهای زیبا و ظریفی مینویسم که عشق، محبت و دوست داشتن را به ما می آموزند و در عین برابری و اغلب در نهایت دانایی استقامت و مقاومت به علت پشتکار برای به سامان رساندن خواسته ها و آرزوهای از دست رفته خود قهرانه عقب رانده می شوند و با تمام سعی ای که در به گوش رساندن صدای خود دارند، باز گوش و ذهنهای زیادی شنیدن و درک این پیامها را به دست فراموشی و سهل انگاری می سپارند.
با قصه ی زندگی کوتاه شخصیت نخست نوشته ام اولین بار در صفحه ی سایت پارسی زبان بی بی سی آشنا شدم. دختر جوانی که آرزویی جز نقاش و شاعر شدن نداشت اما همه نیک آگاه هستیم که در راه گذر زندگی هزاران نقش مختلف خفته است که هیچ کدام در آینه ی ضمیر ما نمی گنجد. آنچه میخوانید سرگذشت دختری است که با تمام حقیقت های شیرین و تلخش تمام و کمال ساخته و پرداخته ی ذهن من است که با کمال میل تقدیم به دلارام و دیگرانی میکنم که این راه را رفته اند. باشد آنهایی که به نوعی غیر متعارف میل به پاکیزگی جامعه دارند، ابتدا خود را دریابند تا پس از آن گوش به پیام نشنوده آنهایی دهند که صدایشان در موج خشم آلود فرهنگی بیمار، موهوماتی بیمارتر و بی عدالتی گم می شود. من دانم و تو دانی و همه آنهای دگر، کین رسم جاودانه ی روزگار نیست دگر!
آپلود شده توسط:
محراب
1403/03/02
دیدگاههای کتاب الکترونیکی بگذار زنده بمانم