ببرین خان و جیران بانو (در کابوسهای ناصرالدین شاه)
نویسنده:
کامبیز اصانلو
امتیاز دهید
صحنه:
کم کم با باز شدن صحنه از سوئی زوزه ی باد و توفان و از سوی دیگر فریادهائی از دور در انتهای تالار کاخ، نامفهوم و مبهم به گوش می رسد. سه تا چهار مشعل بر روی پایه هائی بلند در سمت راست و به همین تعداد نیز در سمت چپ تا ته صحنه با فاصله ای یکسان از هم قرار دارند. سایه هائی از نور مشعلها که در تاریکی شب بر اثر باد و توفان لرزان یله کرده به خود می پیچند. بر روی پرده ها و دیوارهای تالار کاخ می افتند. منجمان درباری شتابان، با ورق های حلبی وارد صحنه شده و با تکاندن موج وارشان، آنها را به صدا در می آورند و به سمت چپ است، در وسط تالار می دوند، با باد و بوران و بازتاب پر تو آذرخش - که بی امان شلاق وار بر کاخ فرود می آید - بر حلب های خیس امواجی زودگذر از نور بر دیوارهای تالار ظاهر می شوند. منجمان بی درنگ حلب بدست از صحنه بیرون می روند و سپس نگهبانان، مشعل بدست، هراسان از سوئی وارد تالار و از سوی دیگر آن خارج می شوند. وحشت و بی نظمی و هرج و مرج بر کاخ حاکم است. لحظه به لحظه جیغ و فریاد و سروصدای زنان حرمسرا با زوزه ی باد و بوران پیش از پیش درهم آمیخته، تمام کاخ را در برمیگیرد. ناگهان از سوئی ناصرالدین شاه با عصای گوهرنشان سراسیمه و مبهوت با جامه ای نامرتب ظاهر می شود به چپ و راست می دود به وسط در جلو تالار می آید و بر زمین زانو می زند و ناله می کند - دیگران قبل از ورود شاه از صحنه خارج شده اند...
بیشتر
کم کم با باز شدن صحنه از سوئی زوزه ی باد و توفان و از سوی دیگر فریادهائی از دور در انتهای تالار کاخ، نامفهوم و مبهم به گوش می رسد. سه تا چهار مشعل بر روی پایه هائی بلند در سمت راست و به همین تعداد نیز در سمت چپ تا ته صحنه با فاصله ای یکسان از هم قرار دارند. سایه هائی از نور مشعلها که در تاریکی شب بر اثر باد و توفان لرزان یله کرده به خود می پیچند. بر روی پرده ها و دیوارهای تالار کاخ می افتند. منجمان درباری شتابان، با ورق های حلبی وارد صحنه شده و با تکاندن موج وارشان، آنها را به صدا در می آورند و به سمت چپ است، در وسط تالار می دوند، با باد و بوران و بازتاب پر تو آذرخش - که بی امان شلاق وار بر کاخ فرود می آید - بر حلب های خیس امواجی زودگذر از نور بر دیوارهای تالار ظاهر می شوند. منجمان بی درنگ حلب بدست از صحنه بیرون می روند و سپس نگهبانان، مشعل بدست، هراسان از سوئی وارد تالار و از سوی دیگر آن خارج می شوند. وحشت و بی نظمی و هرج و مرج بر کاخ حاکم است. لحظه به لحظه جیغ و فریاد و سروصدای زنان حرمسرا با زوزه ی باد و بوران پیش از پیش درهم آمیخته، تمام کاخ را در برمیگیرد. ناگهان از سوئی ناصرالدین شاه با عصای گوهرنشان سراسیمه و مبهوت با جامه ای نامرتب ظاهر می شود به چپ و راست می دود به وسط در جلو تالار می آید و بر زمین زانو می زند و ناله می کند - دیگران قبل از ورود شاه از صحنه خارج شده اند...
آپلود شده توسط:
Faryadesokoot
1403/03/07
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ببرین خان و جیران بانو (در کابوسهای ناصرالدین شاه)