تئاتر و سیاست: نظریه تئاتر (۱)
نویسنده:
جو کلهر
مترجم:
احسان زیورعالم
امتیاز دهید
از متن کتاب:
به عکسی نگاه میکنم که توسط لوئیز و اسکونسلوس گرفته و در روزنامه صبحم چاپ شده است. («شاهد عینی ۱۱،۰۳،۰۸»، گاردین، ۱۳ مارس ۲۰۰۸). این تصویر چیزی است که این هفته در آن سوی دنیا در جنوب لندن، جایی رخ میدهد که این کتاب را می نویسم. این عکس در مکانی به نام مانائوس در برزیل گرفته شده است. تصویری چشمگیری است که صفی از پلیس ضدشورش را نشان می دهد. پلیس به سمت ما در حال حرکت است، سپرهای سیاه فولادی و چوبی شان دیواری ناشکسته در مقابل بدنشان شکل می دهد بنابراین شما چهره هایشان را نمی بینید، فقط زانوبند زرهی و شلوارهای رزمی خاکستری و چکمه های براق مشکیشان را می بینید که روی زمین خشک و قهوه ای کوبیده می شوند. در برابر صف پلیس در حال پیشروی پشت زنی به یکی از سپرها، دستش درگیر با سپری دیگر چشمانش سخت بسته، دهانش برای فریاد یا غریوی گشوده با تی شرت و دامن رنگی بر تن که به تنش چسبیده، در کنار نوزادی است برهنه، که تنها یک جفت صندل پلاستیکی آبی به پا دارد. یک چماق چوبی ما هیچ دستی متصل بدان نمی بینیم از پشت یک سپر در مرکز تصویر بیرون می آید، بالای سر زن معلق است در حال ضربه زدن یا درست پس از ضربه است. زن همان صندلهای فرزندش را پوشیده است پاهایش به زمین تکیه داده است...
بیشتر
به عکسی نگاه میکنم که توسط لوئیز و اسکونسلوس گرفته و در روزنامه صبحم چاپ شده است. («شاهد عینی ۱۱،۰۳،۰۸»، گاردین، ۱۳ مارس ۲۰۰۸). این تصویر چیزی است که این هفته در آن سوی دنیا در جنوب لندن، جایی رخ میدهد که این کتاب را می نویسم. این عکس در مکانی به نام مانائوس در برزیل گرفته شده است. تصویری چشمگیری است که صفی از پلیس ضدشورش را نشان می دهد. پلیس به سمت ما در حال حرکت است، سپرهای سیاه فولادی و چوبی شان دیواری ناشکسته در مقابل بدنشان شکل می دهد بنابراین شما چهره هایشان را نمی بینید، فقط زانوبند زرهی و شلوارهای رزمی خاکستری و چکمه های براق مشکیشان را می بینید که روی زمین خشک و قهوه ای کوبیده می شوند. در برابر صف پلیس در حال پیشروی پشت زنی به یکی از سپرها، دستش درگیر با سپری دیگر چشمانش سخت بسته، دهانش برای فریاد یا غریوی گشوده با تی شرت و دامن رنگی بر تن که به تنش چسبیده، در کنار نوزادی است برهنه، که تنها یک جفت صندل پلاستیکی آبی به پا دارد. یک چماق چوبی ما هیچ دستی متصل بدان نمی بینیم از پشت یک سپر در مرکز تصویر بیرون می آید، بالای سر زن معلق است در حال ضربه زدن یا درست پس از ضربه است. زن همان صندلهای فرزندش را پوشیده است پاهایش به زمین تکیه داده است...
آپلود شده توسط:
آناهیتا1365
1402/11/14
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تئاتر و سیاست: نظریه تئاتر (۱)