رسته‌ها

کابوس، خاک، خون، دیوارها - جلد ۱ و ۲

کابوس، خاک، خون، دیوارها - جلد ۱ و ۲
امتیاز دهید
5 / 4
با 3 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4
با 3 رای
از متن کتاب:
شمس الملوک جیغی تکان دهنده از ته دل کشید و خود را بر روی خاک انداخت. او، پارچه ی تیره ی آشنایی را یافته و از خاک بیرون کشیده بود که آستین پیرهنی بود، خیس خون. من این پیرهنو میشناسم پیرهن .خودشه خودم براش برده بودم آستین پیراهن را کشید:
هنوز داغی تن‌اش روشه خون‌اش تازه س.
دستی، خاک و خون آلود از خاک بیرون آمد. شمس الملوک با پنجه و ناخن، زمین را کند. اول یک لنگه ی کفش پیدا شد و بعد یک یا با یک لنگه ی جوراب بلند که تا زانو را میپوشاند. جوراب سیاه بود.
شمس الملوک باز هم با پنجه و ناخن زمین را کند. بدن اش به تمامی غرق عرق بود از هیجان و هراس برای دیدار یکی از گم‌شده‌گان‌اش. آن چه از خاک بیرون آمد، چهره و سر دختر جوانی بود با موهای بلند سیاه که خاک بر سرتاسر موهایش نشسته بود. انگار نیم چهره ی خاک آلوده اش را به خسته گی میان خاک و خون گذاشته بود و آرام و بی دغدغه از هیاهوی آن چه در بیرون می گذشت چشم هایش را بسته بود و نمیخواست دیگر بازشان کند. گیسوان در هم رفته و ژولیده و خونین دختر بر خاک ولو بود ،خون مانند چشمه ی آبی آرام و صبور، روی زمین پهن شد...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
558
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
samiyari
samiyari
1402/10/17

کتاب‌های مرتبط

آندریا جعفر کاپالدی
آندریا جعفر کاپالدی
4.2 امتیاز
از 6 رای
کوته فکران جامعه
کوته فکران جامعه
4.1 امتیاز
از 7 رای
گلدن آرک
گلدن آرک
3.8 امتیاز
از 13 رای
بحران
بحران
4.2 امتیاز
از 10 رای
سه تار
سه تار
4.3 امتیاز
از 691 رای
گل آقا
گل آقا
4.4 امتیاز
از 8 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی کابوس، خاک، خون، دیوارها - جلد ۱ و ۲

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
کابوس، خاک، خون، دیوارها - جلد ۱ و ۲
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک