راکی
نویسنده:
جولیا سورل
مترجم:
رامین وهابیان
امتیاز دهید
از پیشگفتار:
«راکی بلبوا» مشتزن گمنام ساده دلی است که همه چیز را از دریچه قلب خویش می نگرد. او فرزند یک مهاجر ایتالیایی است و همچون همه مهاجرانی که در آمریکا به سر می برند، روزگار سختی را میگذراند. حرفه ی کمرشکن مشتزنی تنها میتواند نان روزانه ی او را فراهم آورد و بس. تازه او در مقایسه با سایر مهاجران هموطنش از موقعیت بهتری برخوردار است، چرا که آنان شبانه روز به کار مشغول اند در حالی که «راکی» میتواند شبها به استراحت بپردازد، آنهم در چهار دیواری ویرانه ای که سوسک از در و دیوارش بالا میرود.
تصویری که نویسنده از آمریکا به دست میدهد تصویری واقعی است و با آنچه که از طریق رسانه ها تبلیغ می شود، فرسنگها فاصله دارد سرزمینی که در آن از رفاه و آسایش خبری نیست. اکثریت قاطعی در چرخ دنده های جامعه له میشوند تا معدودی به عیش و عشرت بپردازند. از دیدگاه نویسنده «آمریکا به یک آشغالدانی بزرگ میماند». نوجوانان در معرض فساد و تباهی قرار گرفته اند و این آلودگی خانمان برانداز هر دم وسعت بیشتری به خود می گیرد نگاه نویسنده - از طریق مشاهدات «راکی» - ناظر بر فقر، دربدری و فساد گسترده ای است که همچون موریانه جامعه را از پای بست به ویرانی کشانده است و زرق و برقهای ظاهر فریب نیز نمیتوانند زشتیهای چنین جامعه ای را لاپوشانی کنند.
«راکی» از نابسامانیها رنج میبرد، اما چه چاره؟ وقتی که شرایط همه را از خود بیگانه کرده است و همسایه را از حال همسایه خبر نیست در چنین وانفسایی «راکی» می کوشد که خود را از چنین گردابی رهایی بخشد: «چیزی که میخوام تو این جنگل بی در و پیکر ثابت کنم، اینه که من سیب زمینی نیستم که زیر پاله بشم.» بدین منظور او عزت نفس غرور انسانی و ایمان خود را به یاری میگیرد در این میان ایمان راسخش نقش تعیین کننده ای دارد...
بیشتر
«راکی بلبوا» مشتزن گمنام ساده دلی است که همه چیز را از دریچه قلب خویش می نگرد. او فرزند یک مهاجر ایتالیایی است و همچون همه مهاجرانی که در آمریکا به سر می برند، روزگار سختی را میگذراند. حرفه ی کمرشکن مشتزنی تنها میتواند نان روزانه ی او را فراهم آورد و بس. تازه او در مقایسه با سایر مهاجران هموطنش از موقعیت بهتری برخوردار است، چرا که آنان شبانه روز به کار مشغول اند در حالی که «راکی» میتواند شبها به استراحت بپردازد، آنهم در چهار دیواری ویرانه ای که سوسک از در و دیوارش بالا میرود.
تصویری که نویسنده از آمریکا به دست میدهد تصویری واقعی است و با آنچه که از طریق رسانه ها تبلیغ می شود، فرسنگها فاصله دارد سرزمینی که در آن از رفاه و آسایش خبری نیست. اکثریت قاطعی در چرخ دنده های جامعه له میشوند تا معدودی به عیش و عشرت بپردازند. از دیدگاه نویسنده «آمریکا به یک آشغالدانی بزرگ میماند». نوجوانان در معرض فساد و تباهی قرار گرفته اند و این آلودگی خانمان برانداز هر دم وسعت بیشتری به خود می گیرد نگاه نویسنده - از طریق مشاهدات «راکی» - ناظر بر فقر، دربدری و فساد گسترده ای است که همچون موریانه جامعه را از پای بست به ویرانی کشانده است و زرق و برقهای ظاهر فریب نیز نمیتوانند زشتیهای چنین جامعه ای را لاپوشانی کنند.
«راکی» از نابسامانیها رنج میبرد، اما چه چاره؟ وقتی که شرایط همه را از خود بیگانه کرده است و همسایه را از حال همسایه خبر نیست در چنین وانفسایی «راکی» می کوشد که خود را از چنین گردابی رهایی بخشد: «چیزی که میخوام تو این جنگل بی در و پیکر ثابت کنم، اینه که من سیب زمینی نیستم که زیر پاله بشم.» بدین منظور او عزت نفس غرور انسانی و ایمان خود را به یاری میگیرد در این میان ایمان راسخش نقش تعیین کننده ای دارد...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی راکی