رسته‌ها
پرسیلا
امتیاز دهید
5 / 3.8
با 5 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.8
با 5 رای
از متن کتاب:
آن شب از بروکلین بر میگشتم، یکی از شبهای سرد ژانویه ۱۹۴۶ بود. مه غلیظ و بی سابقه ای فضای نیویورک را فراگرفته، لندن را بخاطر انسان میآورد. چراغ های قوی الکتریکی بسختی در مه و تاریکی نفوذ کرده بیش از چند قدم را روشن نمیساخت. رهگذران یقه پالتوها را بالازده بعجله میگذشتند و همه چیز مبهم و غیر مشخص بنظر میرسید.
وقتی مه فضا را فرو می گیرد و تاریکی بال های اسرار آمیز خود را می گستراند، من آرامش و سکون لذت بخشی درخود حس میکنم. چون خیال میکنم زشتی های زندگی موقتا در پس پرده ای مخفی میشوند، محیط کوچکتری می بینیم و در نتیجه کمتر دچار حیرت و سرگردانی هستیم و کمتر غم میخوریم. از «ریگوپارک» گذشته وارد خیابان ۶۳ شدم. دیر وقت بود و کسی در خیابان دیده نمیشد. یعنی راستش را بخواهید بواسطه تاریکی و مه نمی توانستم ببینم کسی میگذرد یا نه؟. سعی می کردم سامعه خود را بکار انداخته و از صدای پای عابرین شخصیت و حالت روحی آنان را تشخیص دهم. نمیدانم چه مدت در این مه غلیظ و آرامش بخش قدم میزدم (یا بهتر بخواهید) غوطه میخوردم! ...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
91
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
کته کتاب
کته کتاب
1402/09/08

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی پرسیلا

تعداد دیدگاه‌ها:
1
سلام ودرود فراوان به شما خیلی عالی تشکر فراوان از شما
PDF
7 مگابایت
پرسیلا
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک