آسید کاظم: نمایشنامه در یک پرده
نویسنده:
محمود استاد محمد
امتیاز دهید
عیبها و هنرهای آسید کاظم، اول از عیبهایش بگویم:
در پایان نمایش وقتی که آسید کاظم سرش را از زیر پالتو می آورد بیرون و ترنا وقاب را میگذارد تو دست محمد ریزه و بی هیچ کلامی از قهوه خانه خارج می شود و صحنه از تاریکی پر میشود و نوحه سینه زنان به گوش میرسد که میخوانند، «او پاک چو دریاست تو ناپاک نخوانش، گرگ دهن آلوده و یوسف ندریده است». بیش از هر چیز شیفتگی نویسنده به آسید کاظم، قهرمان حاضر و غایب نمایشنامه آشکار میشود و تمایل شدیدش به خطا ناپذیری و منزه بودن «قهرمان» در جامعه ای که فقر، زبونی و بعضی از عارضه های آنها، مثلا اعتیاد، آدمها را به فساد روح و گاه جسم مبتلا کرده است. آن شیفتگی و این تمایل که از شناخت یک رویه نویسنده از جامعه و برداشت احساساتی او از زندگی آدمها آب می خورد به دو قطبی شدن آدمهای نمایشنامه که کلا در موقعیت اجتماعی- فرهنگی مشابه ای قرار دارند منجر شده است، در یک قطب آسید کاظم که «پاک چو دریاست» و در قطب دیگر آدمهای دیگر که هر کدامشان زشتی ها و پستی های خود را دارند و به دلیل همین زشتیها و پستیها که بنحوی مربوط میشود به آسید کاظم از او بیمناک. البته بجز سید جواد که انسان جسماً معیوبی است که نقش او چیزی نیست مگر اثبات بیشتر نیکی آسید کاظم و بدی دیگران.
بیشتر
در پایان نمایش وقتی که آسید کاظم سرش را از زیر پالتو می آورد بیرون و ترنا وقاب را میگذارد تو دست محمد ریزه و بی هیچ کلامی از قهوه خانه خارج می شود و صحنه از تاریکی پر میشود و نوحه سینه زنان به گوش میرسد که میخوانند، «او پاک چو دریاست تو ناپاک نخوانش، گرگ دهن آلوده و یوسف ندریده است». بیش از هر چیز شیفتگی نویسنده به آسید کاظم، قهرمان حاضر و غایب نمایشنامه آشکار میشود و تمایل شدیدش به خطا ناپذیری و منزه بودن «قهرمان» در جامعه ای که فقر، زبونی و بعضی از عارضه های آنها، مثلا اعتیاد، آدمها را به فساد روح و گاه جسم مبتلا کرده است. آن شیفتگی و این تمایل که از شناخت یک رویه نویسنده از جامعه و برداشت احساساتی او از زندگی آدمها آب می خورد به دو قطبی شدن آدمهای نمایشنامه که کلا در موقعیت اجتماعی- فرهنگی مشابه ای قرار دارند منجر شده است، در یک قطب آسید کاظم که «پاک چو دریاست» و در قطب دیگر آدمهای دیگر که هر کدامشان زشتی ها و پستی های خود را دارند و به دلیل همین زشتیها و پستیها که بنحوی مربوط میشود به آسید کاظم از او بیمناک. البته بجز سید جواد که انسان جسماً معیوبی است که نقش او چیزی نیست مگر اثبات بیشتر نیکی آسید کاظم و بدی دیگران.
آپلود شده توسط:
ملا ممدجان
1402/08/23
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آسید کاظم: نمایشنامه در یک پرده