سوار بر گیسوان باغ
نویسنده:
محمد هادی دریایی
امتیاز دهید
مچموعه شعر سپید از محمدهادی دریایی. در ادامه یکی از اشعار این دفتر را بخوانید:
به آب انداخت پیرمرد ملاح
زورق زمان به رود نیاکان،
خواند سرود شادی
گفت اسرار گیتی:
«رود زمان است
زورق موکب آن
و تو راکب موکب مرموز زمان، در پ ندشت گیتی»
گفتم: نمیدانم ای پیر
صبح است یا که شب؟!
ظ ر است، یا که عصر؟!
به دنیا آمدهام یا مردهام
گفت: در رجعتی!
چون صبح در کرانههای چشمانت دمیده است
و خورشید گر کرده است، در مغرب رود
بیروزی و بیزمانی
پیری و خردسالی
تن ا بر رودخانه زمان در جریان است
ناگ ان پیر شد، کودکی نوشکفته!
من پیری فرتوت
و زورق در خلاف عدربهها در سیلاندفتر اول: سوار بر گیسوان باغ
23
جوانی دوباره
ملاحان پیر، جوان شدند
ملاحان پیر،
در بندرگاه آبی چشمانت، پ لو گرفتهاند
و در نیلگون آسمان دریا
ملاحان پیر،
تنی به آب زندند
ملاحان پیر، جوان شدند!
صورتهاشان شفاف
گیسوانشان سیاه
به سیاهی خاویارهای ماهیان استروژن
بندرگاه آبی چشمانت
پر از مرغان نوروزی باد
پر از حواصیر
پر از بالهای سپید مرغان دریایی
ملاحان جوان، میخوانند سرود پیران دریا را...
بیشتر
به آب انداخت پیرمرد ملاح
زورق زمان به رود نیاکان،
خواند سرود شادی
گفت اسرار گیتی:
«رود زمان است
زورق موکب آن
و تو راکب موکب مرموز زمان، در پ ندشت گیتی»
گفتم: نمیدانم ای پیر
صبح است یا که شب؟!
ظ ر است، یا که عصر؟!
به دنیا آمدهام یا مردهام
گفت: در رجعتی!
چون صبح در کرانههای چشمانت دمیده است
و خورشید گر کرده است، در مغرب رود
بیروزی و بیزمانی
پیری و خردسالی
تن ا بر رودخانه زمان در جریان است
ناگ ان پیر شد، کودکی نوشکفته!
من پیری فرتوت
و زورق در خلاف عدربهها در سیلاندفتر اول: سوار بر گیسوان باغ
23
جوانی دوباره
ملاحان پیر، جوان شدند
ملاحان پیر،
در بندرگاه آبی چشمانت، پ لو گرفتهاند
و در نیلگون آسمان دریا
ملاحان پیر،
تنی به آب زندند
ملاحان پیر، جوان شدند!
صورتهاشان شفاف
گیسوانشان سیاه
به سیاهی خاویارهای ماهیان استروژن
بندرگاه آبی چشمانت
پر از مرغان نوروزی باد
پر از حواصیر
پر از بالهای سپید مرغان دریایی
ملاحان جوان، میخوانند سرود پیران دریا را...
آپلود شده توسط:
fishvanlife
1402/06/16
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سوار بر گیسوان باغ