غم های بزرگ ما، مراثی
نویسنده:
رضا براهنی
امتیاز دهید
یک اشاره:
بی گمان خواننده موقع خواندن این شعرها در خواهد یافت که چرا کتابی به این کوچکی غمهای بزرگ ما خوانده شده. توضیح مختصری که میدهم برای روشن تر کردن مضمون عنوان است. مرگ بسیاری از موضوعات این مراثی را همه با هم احساس کرده ایم. غم مرگ بسیاری از این اشخاص، غمی نبوده که یک نفر به تنهایی، ولو عمیقاً، حس کند. و پس از گذشت مدت زمانی کوتاه یا بلند اثر آن را فراموش کند. غم مرگ این آدمها غم خصوصی، فقط، نبوده، بلکه غمی منتشر و همه جا گستر بوده آیین غم بوده؛ یعنی هر کدام از این غمها را نه تنها فرادی، در جای خود، و موقع وارد آمدن مصیبت بلکه اجماعا، بعدها در زمانها و مکانهای دیگر حس کرده ایم. در واقع این غم ها جلوه های گونه گون صورت نوعی غم مشترک بوده اند. ناگهان در میان حالات و روابطی از نوعی دیگر بر ذهن و روح ما شبیخون زده اند، با آن خاصیت و حال و هوای آیینیشان، با آن وزن و آهنگی که به روحیه جمعی ما می دهند و هاله ای که بدور مصیبتهای اجتماعی ما می آفرینند. این غمها غمهای بزرگ ما هستند؛ مثل غم فقدان پدر، جدایی معشوق و سوک فرزند نیستند. غم مرگ چیزی انگار پایان ناپذیر و انکار ناپذیر در محضر جمعی ما هستند. وقتی که مصیبتی از این دست بر ما وارد شده، گاهی توانسته ایم آنرا بر زبان بیاوریم و فریادش بزنیم و گاهی مجبور شده ایم به سکوت برگزار کنیم. با چشم دل و روحمان آکنده از غم و فریادهامان شکسته در گلو و چقدر این رفتار دوم شاخص غم سنتی غم تاریخی ما بوده است. روح تاریخ ما، غم بزرگ ما است و اوراق آن، حتی بعضی از درخشان ترین اوراق آن، غمهای بزرگ ما، باستثناء دو سه شعر، بقیه قطعات این کتاب کوچک، حدیث همان غمهاست. تقریباً همه این شعرها در زمان وقوع مصیبتها و مستولی شدن آن غم ها بر ما نوشته شده اند و تقریباً همگی در همان زمان خود در مجله روزنامه یا کتابی چاپ شده اند. برخی از این غم ها و نظایر آنها را دیگران هم سروده اند، و دیگرانی هم خواهند سرود خواننده خوب میداند که حرمت غم وظیفه رثا است.
بیشتر
بی گمان خواننده موقع خواندن این شعرها در خواهد یافت که چرا کتابی به این کوچکی غمهای بزرگ ما خوانده شده. توضیح مختصری که میدهم برای روشن تر کردن مضمون عنوان است. مرگ بسیاری از موضوعات این مراثی را همه با هم احساس کرده ایم. غم مرگ بسیاری از این اشخاص، غمی نبوده که یک نفر به تنهایی، ولو عمیقاً، حس کند. و پس از گذشت مدت زمانی کوتاه یا بلند اثر آن را فراموش کند. غم مرگ این آدمها غم خصوصی، فقط، نبوده، بلکه غمی منتشر و همه جا گستر بوده آیین غم بوده؛ یعنی هر کدام از این غمها را نه تنها فرادی، در جای خود، و موقع وارد آمدن مصیبت بلکه اجماعا، بعدها در زمانها و مکانهای دیگر حس کرده ایم. در واقع این غم ها جلوه های گونه گون صورت نوعی غم مشترک بوده اند. ناگهان در میان حالات و روابطی از نوعی دیگر بر ذهن و روح ما شبیخون زده اند، با آن خاصیت و حال و هوای آیینیشان، با آن وزن و آهنگی که به روحیه جمعی ما می دهند و هاله ای که بدور مصیبتهای اجتماعی ما می آفرینند. این غمها غمهای بزرگ ما هستند؛ مثل غم فقدان پدر، جدایی معشوق و سوک فرزند نیستند. غم مرگ چیزی انگار پایان ناپذیر و انکار ناپذیر در محضر جمعی ما هستند. وقتی که مصیبتی از این دست بر ما وارد شده، گاهی توانسته ایم آنرا بر زبان بیاوریم و فریادش بزنیم و گاهی مجبور شده ایم به سکوت برگزار کنیم. با چشم دل و روحمان آکنده از غم و فریادهامان شکسته در گلو و چقدر این رفتار دوم شاخص غم سنتی غم تاریخی ما بوده است. روح تاریخ ما، غم بزرگ ما است و اوراق آن، حتی بعضی از درخشان ترین اوراق آن، غمهای بزرگ ما، باستثناء دو سه شعر، بقیه قطعات این کتاب کوچک، حدیث همان غمهاست. تقریباً همه این شعرها در زمان وقوع مصیبتها و مستولی شدن آن غم ها بر ما نوشته شده اند و تقریباً همگی در همان زمان خود در مجله روزنامه یا کتابی چاپ شده اند. برخی از این غم ها و نظایر آنها را دیگران هم سروده اند، و دیگرانی هم خواهند سرود خواننده خوب میداند که حرمت غم وظیفه رثا است.
آپلود شده توسط:
HeadBook
1403/02/20
دیدگاههای کتاب الکترونیکی غم های بزرگ ما، مراثی