حکومت وحشت در تبریز
نویسنده:
ادوارد براون
مترجم:
آرش طهماسبی
امتیاز دهید
مطالعه تاریخ برای ما، اگر موضوع آن ایران معاصر باشد، هم شیرین است و هم تلخ. به خصوص روایت پرماجرای یکی از بزنگاههای حساس تاریخ ایران، یعنی دوران انقلاب مشروطیت و مسائل مربوط به آن.
تاریخ روزگاری نه چندان دور که همواره به آن ارجاع داده شدهایم ومیشویم و روایت سرزمینی تکه و پاره ناشی از حماقت و بیکفایتی حکومت مرکزی و حقارت ملوک رعیتخوار محلی در کنار پیامدهای ناگزیر و کجرویهای جنبش مشروطه و منفعتطلبیهای سلطهجویانه قدرقدرتهای آن روزگار یعنی روسیه و انگلستان و تازهرسیدگانی چون آمریکا و آلمان.
دوره انقلاب مشروطیت و همه حوادث ریز و درشت قبل و بعد از آن در تهران و تبریز و دیگر جاهای ایران، گویی برگشتگاه دایرهوار ایرانیان به یک نوع آشوبناکی پایانناپذیر است.
در این میان، آنچه در دوران معروف به استبداد صغیر طی یازده ماه بر تبریز و مردم این شهر گذشت، از تلخترین دورههای تاریخی یک گوشه از ایران معاصر است که پیوند میخورد با ورود نیروهای روسیه به این شهر و اخراج رهبران مشروطه از تبریز و باقی رویدادهایی که مطالعه روایات و جزئیات و اسناد آنها هنوز که هنوز است تکاندهنده است و حیرتانگیز. دوران مشروطه همانقدر که ازمهمترین نقاط عطف تاریخ معاصر ایران در عزیمت اجتماعی و سیاسی به سمت قانون محسوب میشود، گویی خود طلسمی درانداخته است بر حیات و دوام قانون در ایران که صد سال پس از آن روزگار نیز، همچنان همه مصائب بر سر حکومت قانون است.
بیراه نیست اگر سال ۱۲۸۸ را سیاهترین سال تبریز در تاریخ معاصر قلمداد کنیم. سالی که این شهر در پی رویارویی مجاهدان مشروطهخواه با استبدادطلبان به دو پاره تقسیم شده بود و نیروهای وابسته به محمدعلی شاه نیز از راه رسیدند و با محاصره شهر و فرا رسیدن زمستانی سخت، چنان قحطی عظیم و هولناکی مردم تبریز در حال مقاومت را فراگرفت که روایتها از آن گاه به افسانه شباهت مییابند.
بیشتر
تاریخ روزگاری نه چندان دور که همواره به آن ارجاع داده شدهایم ومیشویم و روایت سرزمینی تکه و پاره ناشی از حماقت و بیکفایتی حکومت مرکزی و حقارت ملوک رعیتخوار محلی در کنار پیامدهای ناگزیر و کجرویهای جنبش مشروطه و منفعتطلبیهای سلطهجویانه قدرقدرتهای آن روزگار یعنی روسیه و انگلستان و تازهرسیدگانی چون آمریکا و آلمان.
دوره انقلاب مشروطیت و همه حوادث ریز و درشت قبل و بعد از آن در تهران و تبریز و دیگر جاهای ایران، گویی برگشتگاه دایرهوار ایرانیان به یک نوع آشوبناکی پایانناپذیر است.
در این میان، آنچه در دوران معروف به استبداد صغیر طی یازده ماه بر تبریز و مردم این شهر گذشت، از تلخترین دورههای تاریخی یک گوشه از ایران معاصر است که پیوند میخورد با ورود نیروهای روسیه به این شهر و اخراج رهبران مشروطه از تبریز و باقی رویدادهایی که مطالعه روایات و جزئیات و اسناد آنها هنوز که هنوز است تکاندهنده است و حیرتانگیز. دوران مشروطه همانقدر که ازمهمترین نقاط عطف تاریخ معاصر ایران در عزیمت اجتماعی و سیاسی به سمت قانون محسوب میشود، گویی خود طلسمی درانداخته است بر حیات و دوام قانون در ایران که صد سال پس از آن روزگار نیز، همچنان همه مصائب بر سر حکومت قانون است.
بیراه نیست اگر سال ۱۲۸۸ را سیاهترین سال تبریز در تاریخ معاصر قلمداد کنیم. سالی که این شهر در پی رویارویی مجاهدان مشروطهخواه با استبدادطلبان به دو پاره تقسیم شده بود و نیروهای وابسته به محمدعلی شاه نیز از راه رسیدند و با محاصره شهر و فرا رسیدن زمستانی سخت، چنان قحطی عظیم و هولناکی مردم تبریز در حال مقاومت را فراگرفت که روایتها از آن گاه به افسانه شباهت مییابند.
آپلود شده توسط:
ملا ممدجان
1402/05/19
دیدگاههای کتاب الکترونیکی حکومت وحشت در تبریز