بر آجر فرش حیاط: داستانهای کوتاه
نویسنده:
کیومرث پوراحمد
امتیاز دهید
شامل چهار داستان با عناوین:
بر آجر فرش حیاط / عشق، ممنوع! / زمستان بلند / چشمهایش
بخشی از داستان بر آجر فرش حیاط:
خیلی روشن و شفاف یادم هست که چگونه و کی این فکر غریب و نامعمول و در پنداشت دیگران لابد مسخره و مضحک به مخیله ام گره خورد و دست از سرم برنداشت اما گره خورد. گره خورده بود.
به انجام رساندنش اما پرواضح بود که روزهای مدرسه نمی توانست باشد. فقط تعطیلات تابستان میشد یا نوروز. تابستان چهارماه دیگر بود. وسوسه ام آسوده ام نمی گذاشت. نمی توانستم تا چهارماه دیگر صبوری کنم. باید تعطیلات نوروز انجامش میدادم که نزدیک بود...
بر آجر فرش حیاط / عشق، ممنوع! / زمستان بلند / چشمهایش
بخشی از داستان بر آجر فرش حیاط:
خیلی روشن و شفاف یادم هست که چگونه و کی این فکر غریب و نامعمول و در پنداشت دیگران لابد مسخره و مضحک به مخیله ام گره خورد و دست از سرم برنداشت اما گره خورد. گره خورده بود.
به انجام رساندنش اما پرواضح بود که روزهای مدرسه نمی توانست باشد. فقط تعطیلات تابستان میشد یا نوروز. تابستان چهارماه دیگر بود. وسوسه ام آسوده ام نمی گذاشت. نمی توانستم تا چهارماه دیگر صبوری کنم. باید تعطیلات نوروز انجامش میدادم که نزدیک بود...
آپلود شده توسط:
elahehj
1402/05/16
دیدگاههای کتاب الکترونیکی بر آجر فرش حیاط: داستانهای کوتاه
قصه ای زیبا و خواندنی