رسته‌ها
قصه کوچه بی قواره و چهار پیرزن
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 9 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 9 رای
سرآغاز داستان:
دور از یک شهر بزرگ، برخورده میان چند تا محله یک محله بود و مثل همه محله ها چند تا خانه آجری و گلی داشت و چند تا دکان. تنها تفاوتش با محله های دیگر این بود که همه این خانه ها و دکان ها در دو ردیف بغل هم چیده شده بودند. اینطوری محله مثل یک کوچه دراز و بی ریخت شده بود. وسط کوچه هم تا بخواهی خاک بود و آت و آشغال. بچه ها صبح که میشد از در خانه ها مثل مور و ملخ می ریختند بیرون. مدرسه روهاش کیف دار و بی کیف، با کفش و بی کفش می رفتند مدرسه، بقیه هم تا غروب توی خاکها بازی می کردند و به سر و کول هم می زدند...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
26
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Kandooo
Kandooo
1402/04/15

کتاب‌های مرتبط

گربه ای که عاشق من شد!
گربه ای که عاشق من شد!
4 امتیاز
از 3 رای
کوته فکران جامعه
کوته فکران جامعه
4.1 امتیاز
از 7 رای
گلدن آرک
گلدن آرک
3.8 امتیاز
از 13 رای
بحران
بحران
4.2 امتیاز
از 10 رای
سه تار
سه تار
4.3 امتیاز
از 691 رای
گل آقا
گل آقا
4.4 امتیاز
از 8 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی قصه کوچه بی قواره و چهار پیرزن

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
قصه کوچه بی قواره و چهار پیرزن
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک