رسته‌ها
سه تار
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 691 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 691 رای
جلال آل احمد در داستان‌های مجموعه سه تار نیز با نگاهی دقیق و ظریف، جامعه‌ای خرافات زده و بیمار را مورد انتقاد قرار می‌دهد. داستان‌های این مجموعه به لحاظ زبان و ساختار شبیه به قصه‌هایی است که از زبان مردم شنیده می‌شود و به گونه‌ای ریشه در اعماق فرهنگ ایرانی دارد. در این داستان تنها موقعیتی از یک نوجوان دیده می‌شود که هیچ اطلاعاتی از گذشته‌ی وی نمایان نیست. انگار نویسنده دغدغه‌ی این را نداشته تا اطلاعات را مهندسی کند و به گونه‌ای با ساختار داستان کوتاه به مخاطب منتقل کند. وی تنها موقعیت نوجوان فقیر را در حال حاضر ترسیم می‌کند و اتفاقات پیرامون او را با جزئیات بیان می‌کند.

بخشی از کتاب:
در پاسگاه مرز زیاد معطلم نکردند. تذکره‌ام را بازرسی کردند. عکسش را با قیافه‌ام تطبیق نمودند، ورقه‌ی آبله کوبی‌ام را که همان روز صبح در خرمشهر، به دو تومان گرفته بودم، دیدند و اجازه‌ی ورود دادند. شرطه‌ای (پاسبانی) پیش دوید. چمدانم را برداشت و جلو افتاد. از پاسگاه تا لب شط چندان فاصله‌ای نبود. بلم‌های دراز و نوک برگشته، با عرب‌های چفیه بسته و چوب به دست، کنار شط صف کشیده بودند و عربی بلغور می‌کردند. یکی از آن میان پیش آمد، با پاسبان مرز نجوایی کرد. چمدان را از او گرفت. گذاشت توی بلم. ما هر دو تا را جا داد، ولی راه نیفتاد. چهار نفر دیگر را هم سوار کرد؛ یک زن روبند بسته ولی چالاک، یک پاسبان دیگر و دو تا پیرمرد. و بعد راه افتادیم.
مه روی شط ایستاده بود و از میان آن، شبح کشتی‌های بزرگ نفت‌کش و بادبان قایق‌های کوچک، محو و گنگ پیدا بود. قایق چوبی دراز ما از وسط کشتی‌های بزرگ بخاری و قایق‌های بادبان‌دار نکره و قیر مالیده، می‌پیچید و مرا با چشمی از هم دریده و متعجب، از وسط این هیولاهای ترس‌آور در می‌برد. و آهنگ دسته جمعی بمی از دور، روی آب گل آلود شط می‌سرید و به سمت ما می‌آمد...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
194
فرمت:
MP3, PDF
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1386/06/02

کتاب‌های مرتبط

آندریا جعفر کاپالدی
آندریا جعفر کاپالدی
4.2 امتیاز
از 6 رای
گلدن آرک
گلدن آرک
3.8 امتیاز
از 13 رای
گور و گهواره
گور و گهواره
4.4 امتیاز
از 63 رای
زن زیادی
زن زیادی
4.5 امتیاز
از 77 رای
تیرانداز: قصه نامه
تیرانداز: قصه نامه
3.3 امتیاز
از 4 رای
تردید در سه فعل: مجموعه قصه
تردید در سه فعل: مجموعه قصه
3.8 امتیاز
از 6 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی سه تار

تعداد دیدگاه‌ها:
19

تاریم منیم
سیزلاییر احوالیما صبحه قدر تاریم منیم
تکجه تاریم دیر قارا گونلرده غمخواریم منیم
چوخ وفالی دوستلاریم واردیر، یامان گون گلجه یین
تاردان اوزگه قالماییر یار وفاداریم منیم
یئر توتوب غمخانه ده، قیلدیم فراموش عالمی
من تارین غمخواری اولدوم، تار غمخواریم منیم
گوزلریمه هر تبسم سانجیلیر نئشتر کیمی
کیپریگی خنجردی، آه، اول بی وفا یاریم منیم
آسمان آلدی کناریمدان آی اوزلو یاریمی
یاش توکر اولدوز کیمی بو چشم خونباریم منیم
ای بو غملی کونلومون تاب و توانی، سویله بیر
عهد و پیمانین نه اولدو، نولدو ایلغاریم منیم
"شهریار"م گرچی من سوز مولکونون سلطانی یم
گوز یاشیمدان باشقا یوخدور در شهواریم منیم
سه تار من
نالد به حال زار من امشب سه تار من
این مایه ی تسلی شب های تارمن
ای دل ز دوستان وفادار روزگار
جز ساز من نبود کسی سازگار من
در گوشه ی غمی که فراموش عالمی است
من غمگسار سازم و او غمگسار من
اشک است جویبار من و ناله ی سه تار
شب تا سحر ترانه ی این جویبار من
چون نشترم به دیده خلد نوشخند ماه
یادش به خیر خنجیر مژگان یار من
رفت و به اختران سرشکم سپرد جای
ماهی که آسمان بربود از کنار من
آخر قرار زلف تو با ما چنین نبود
ای مایه ی قرار دل بیقرار من
در حسرت تو میرم و دانم تو بی وفا
روزی وفا کنی که نیاید به کار من
از چشم خود سیاه دلی وام میکنی
خواهی مگر گرو بری از روزگار من
اختر بخفت و شمع فرومرد و همچنان
بیدار بود دیده ی شب زنده دار من
من شاهباز عرشم و مسکین تذرو خاک
بختش بلند نیست که باشد شکار من
یک عمر در شرار محبت گداختم
تا صیرقی عشق چه سنجد عیار من
جز خون دل نخواست نگارنده ی سپهر
بر صفحه ی جهان رقم یادگار من
زنگار زهر خوردم و شنگرف خون دل
تا جلوه کرد اینهمه نقش و نگار من
در بوستان طبع حزینم چو بگذری
پرهیزنیش خار من ای گل عذار من
من شهریار ملک سخن بودم نبود
جز گوهر سرشک در این شهر ، یار من
از جمله نویسندگانیست که دست به قلم خوبی دارددور از هر گونه غربزدگی همه چی را روان و پاک به تصویر میکشد
کاش سر گذشت کندوها رو هم میشد اینجا پیدا کرد
در داستان مزبور توصیفات هنری زیادی وجود دارد که باعث خواندنی شدن داستان می شود که خود همین توصیف داستان باعث آفرینش نثری روان و بافتی آکنده از حرکت و حادثه می شود
کتاب خوبیه مرسی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی زیاااااااااااد:O
عالی بود.
با تشکر فراوان.
:D8-):-):D8-):-):D8-):-)
نثر شيوايي ست هر چند جلال در اين كتاب با عمل يك بچه شايد حكم خدا را نقد ميكند
سه تار
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک