انجیل میرزا
نویسنده:
محسن زهتابی
امتیاز دهید
از متن کتاب:
خیبر تفنگ ساچمه ای چخماق طلایی را رو به کف قایق گرفت و با دست مخالف قنداق را سفت چسبید. چند لحظه زمان برد تا نگاهش را از کف قایق بردارد.
- شنا می دانی؟
میرزا کلاه نمدی را روی زانو گذاشته در گوشه ای از قایق به تفنگش لم داده بود، سربرگرداند. دوربین استیل را از گوشه قایق برداشت. کچلی فرق سرش را هنگام خم شدن میشد دید. از میان ریش های انبوهش لب جنبانید، بی تفاوت گفت:
- نمی دانم.
دوربین را روی چشم گذاشت. نگاهش را دوخت به ساحل که هر لحظه نمایان تر میشد. سپاه نونوار شده قاجار در حال برپایی اردوگاه بود...
بیشتر
خیبر تفنگ ساچمه ای چخماق طلایی را رو به کف قایق گرفت و با دست مخالف قنداق را سفت چسبید. چند لحظه زمان برد تا نگاهش را از کف قایق بردارد.
- شنا می دانی؟
میرزا کلاه نمدی را روی زانو گذاشته در گوشه ای از قایق به تفنگش لم داده بود، سربرگرداند. دوربین استیل را از گوشه قایق برداشت. کچلی فرق سرش را هنگام خم شدن میشد دید. از میان ریش های انبوهش لب جنبانید، بی تفاوت گفت:
- نمی دانم.
دوربین را روی چشم گذاشت. نگاهش را دوخت به ساحل که هر لحظه نمایان تر میشد. سپاه نونوار شده قاجار در حال برپایی اردوگاه بود...
آپلود شده توسط:
elahehj
1401/08/12
دیدگاههای کتاب الکترونیکی انجیل میرزا