آقایان قضات! قاتل حقیقی را پیدا کنید
نویسنده:
رالف گولدمن
مترجم:
ذبیح الله منصوری
امتیاز دهید
سرآغاز داستان:
یکساعت بعد از نصف شب بود که صدای در خانه بلند شد. با حیرت از جابرخاسته و با خود گفتم، کیست که این وقت شب در خانه مرا می کوبد؟ پس از اینکه در را گشودم، دو نفر بلند قد وارد سرسرا شدند، من آنها را نمی شناختم و ابدا ندانستم که پیشه آنها چیست؟
مردانی بودند بلند قد و چهارشانه و قوی البنیه و چون در این وقت شب به خانه من آمده بودند، حدس می زدم که باید از کارآگاهان اداره آگاهی باشند. پس از اینکه آنها را وارد اتاق پذیرایی کردم، گفتم آقایان چه فرمایشی داشتید؟ یکی از آنها گفت: آیا آقای دکتر روبرت جاسون شما هستید؟ گفتم: آری.
اولی در اتاق را بست و صندلی را پشت در گذاشت و نشست و بدین طریق راه خروج من مسدود شد...
بیشتر
یکساعت بعد از نصف شب بود که صدای در خانه بلند شد. با حیرت از جابرخاسته و با خود گفتم، کیست که این وقت شب در خانه مرا می کوبد؟ پس از اینکه در را گشودم، دو نفر بلند قد وارد سرسرا شدند، من آنها را نمی شناختم و ابدا ندانستم که پیشه آنها چیست؟
مردانی بودند بلند قد و چهارشانه و قوی البنیه و چون در این وقت شب به خانه من آمده بودند، حدس می زدم که باید از کارآگاهان اداره آگاهی باشند. پس از اینکه آنها را وارد اتاق پذیرایی کردم، گفتم آقایان چه فرمایشی داشتید؟ یکی از آنها گفت: آیا آقای دکتر روبرت جاسون شما هستید؟ گفتم: آری.
اولی در اتاق را بست و صندلی را پشت در گذاشت و نشست و بدین طریق راه خروج من مسدود شد...
آپلود شده توسط:
marlboro
1401/06/03
دیدگاههای کتاب الکترونیکی آقایان قضات! قاتل حقیقی را پیدا کنید
پیشنهاد میکنم