رسته‌ها
خون و طلا
امتیاز دهید
5 / 3.6
با 27 رای
نویسنده:
مترجم:
احمد سعیدی
امتیاز دهید
5 / 3.6
با 27 رای
از عملیات مایک هامر

سرآغاز داستان:
زمستان تازه تازه می رفت تا آغاز شود. هوا روز به روز سردتر و سردتر میشد و پالتوها و لباسهای پشمی از انبارها خارج میشد و بر تن صاحبانش قرار می گرفت. در دفتر کارم پشت میز تحریر قهوه ای رنگی که از چوب ماهان ساخته شده بود، نشسته بودم و مشغول خواندن داستان دنباله داری در یکی از مجلات هفتگی بودم.
ولدا در گوشه دیگر اتاق در پشت میز خودش نشسته و مشغول ماشین کردن نامه ای بود که همان روز قرار بود آن را به اداره پلیس بفرستیم و گزارشی درباره حادثه چند روز قبل بود. در همان هنگام ناگهان درب اتاق صدا کرد و من سرم را از روی مجله برداشتم...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
98
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
froz143
froz143
1400/06/21

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی خون و طلا

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
PDF
3 مگابایت
خون و طلا
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک