گاهی مرا به نام کوچکم بخوان
نویسنده:
علی صالحی بافقی
امتیاز دهید
بحث داغ امروز جهان
یا شاید فقط دفتر حقیر ماست
نانو تکنولوژی
که با اولین نسیم خنک صبحگاهی
افتاده است روی میزهای کارمان
و ما ساعت ها
برای سوء استفاده اش
عمر هدر میدهیم زیر و روی میزهایمان
شب، خسته
به خانه می رسیم با اندیشه نانو تکنولوژی
بی قلب
بی روح
بی نان و تکنولوژی
بیشتر
یا شاید فقط دفتر حقیر ماست
نانو تکنولوژی
که با اولین نسیم خنک صبحگاهی
افتاده است روی میزهای کارمان
و ما ساعت ها
برای سوء استفاده اش
عمر هدر میدهیم زیر و روی میزهایمان
شب، خسته
به خانه می رسیم با اندیشه نانو تکنولوژی
بی قلب
بی روح
بی نان و تکنولوژی
دیدگاههای کتاب الکترونیکی گاهی مرا به نام کوچکم بخوان
خیر.
اشتباه از ما بود
اشتباه از ما بود که خواب ِ سرچشمه را در خیال پیاله می دیدیم
دست هامان خالی
دل هامان پر
گفتگوهامان مثلا یعنی ما !
کاش می دانستیم
هیچ پروانه ای پریروز پیلگی خویش را به یاد نمی آورد
حالا مهم نیست که تشنه به رویای آب می میریم !
از خانه که می آیی
یک دستمال سفید ،پاکتی سیگار ، گزینهّ شعر فروغ
و تحملی طولانی بیاور
احتمال ِگریستن بسیار است
...
واقعا عالی بووووووووووووووووووووووووووووووووود
کوتاه و پرمعنی وسلیس
كوتاه وگزيده منظورش را به خواننده ميرساند: چون ميداند خواننده امروزي حوصله مغازله و نظر بازي و منظومه خواني ندارد . خوب ميداند نهايت منت خواننده امروز بر شاعر در اتوبوس و مسير مترو ميباشد.
اميدوار است : چون ميداند اميد و همت تنها كمبود وفقر همگاني است واگر هم پيدا شود در كتاب شعر است وبس . لذا بزرگوارانه از ما دريغ نكرده است
از عشق ميگويد : تا دوستان محترمي كه ژل ميزنند و شلوار پاره ميپوشند و تي شرتهاي آنچناني !!! بدانند معبر و ماواي عشق پياده روهاي متعفن وليعصر و شيب منتهي به سقوط جردن نيست ! و صد البته خواهران محترمي كه اگر نبود لوازم آرايش احتمالا در پستوي خانه خود سوزي ميكردند تا ساده وخودماني به چشم كسي خطور نكنند !!
از من دلخور نشويد ... كتاب را بخوانيد
مطمئنم که اشعار جذابی در انتظارمه.
اينگونه كه من ميخواهم هر نفس بوسيدن چشمهايت را.
زاده شدنم مگر براي همين رسالت نبئده است؟؟؟؟؟؟
.
.
.
عالي شعرهاش محشره