رسته‌ها
خر ما از کرگی دم نداشت
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 10 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 10 رای
برگرفته از داستان نصیحت بهلول:
گویند روزی عبدالله مبارک به دیدن بهلول رفت و به او گفت:
یا شیخ مرا پندی ده و نصیحتی کن که در اثر آن از گناه و معصیت دور بمانم و رستگار گردم.
بهلول گفت: ای عبدالله تو اول با من شرط کن که سخنم بپذیری، آنگاه من تو را چهار درس بزرگ و گرانبها خواهم داد.
عبدالله شرط را پذیرفت و بهلول چنین گفت:
ای عبدالله درس اول آنکه هرگاه خطا و گناهی از تو سر زد و خلاف امر خداوند عمل نمودی روزی او را نخوری.
عبدالله گفت: پس رزق چه کسی را بخورم؟...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
52
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
shaparak66
shaparak66
1400/12/17

کتاب‌های مرتبط

حکایات و ضرب المثلها - جلد ۲
حکایات و ضرب المثلها - جلد ۲
4.5 امتیاز
از 16 رای
چاه نکن بهر کسی...
چاه نکن بهر کسی...
4.6 امتیاز
از 8 رای
هنوز دو قورت و نیمش باقیست
هنوز دو قورت و نیمش باقیست
4.8 امتیاز
از 9 رای
حکایات و امثال
حکایات و امثال
4.5 امتیاز
از 13 رای
شتر دیدی ندیدی
شتر دیدی ندیدی
4.7 امتیاز
از 12 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی خر ما از کرگی دم نداشت

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
خر ما از کرگی دم نداشت
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک