رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.
چهل طوطی
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 9 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 9 رای
گردآوری: انتشارات رجبی

از حکایت سلطان یمن:
پادشاه باز دولتی داشت که او را بسیار دوست می داشت. روزی به عزم شکار بیرون رفت تا به پای کوهی رسید. شاه خواهش کباب نمود. غلام کباب حاضر کردند. سپس شاه آب بطلبید. آب نبود. برخاسته تنها سوار گشت و رو به صحرا می آمد تا به پای کوهی رسید. زیر کوه سبزه زار و چشمه آبی دید. آمد کنار چشمه دید آب چشمه رنگ زعفرانی دارد. از کثرت عطش جام را پر کرد که بیاشامد، باز بال خود را به جام زد. آب ریخت. شاه خشمگین شد باز را به زمین زد. باز فورا جان داد...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
shaparak66
shaparak66
1400/12/11

کتاب‌های مرتبط

دیوار گِلی
دیوار گِلی
5 امتیاز
از 2 رای
دزد نان
دزد نان
4.8 امتیاز
از 15 رای
کتاب بیستون
کتاب بیستون
3 امتیاز
از 7 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی چهل طوطی

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
چهل طوطی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک