رسته‌ها
پسر عربی
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 7 رای
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 7 رای
ّبریده ای از کتاب:
در یک صبح پاییزی فرهاد از قطار تهران-تبریز پیاده شد. بلیط هواپیما گیرش نیامده بود والا از تنگنای کوپه بدش می آمد و هیچ نمی خواست ده ساعت توی یک اتاقک تنگ و لق لقو بازدم و باد شکم دیگران را مهمان ریه هایش بکند. چاره ای نبود چون می بایست یک بیمار ویژه را در قدیمی ترین بیمارستان روانی تبریز پیدا کند. مطمئن نبود او، آن بیمار ویژه، هنوز زنده است یا دیرزمانیست مرده. فقط خبر داشت بیمار وقتی وارد بیمارستان رازی شده بود، سی سال داشته است. و اکنون از آن موقع چهل و دو سال می گذرد. پس آن بیمار اگر نمرده باشد، الان باید هفتاد و دو سالی داشته باشد...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
617
آپلود شده توسط:
samiyari
samiyari
1400/11/14

کتاب‌های مرتبط

توپ
توپ
4.5 امتیاز
از 46 رای
بحر طویل های هدهد میرزا
بحر طویل های هدهد میرزا
4.7 امتیاز
از 60 رای
خانه های شهر ری
خانه های شهر ری
4.2 امتیاز
از 71 رای
میم...نون
میم...نون
3.6 امتیاز
از 15 رای
شمس و طغرا
شمس و طغرا
4.6 امتیاز
از 46 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی پسر عربی

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
پسر عربی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک