همه چیز فرو می پاشد
نویسنده:
چینوا اچه بی
مترجم:
کامروا ابراهیمی
امتیاز دهید
این کتاب یک رمان مدرن آفریقایی بر پایهی الگوهای کهن و از نخستین رمانهای آفریقایی است که تحسین منتقدان جهان را برانگیخته و شاهکار اچهبی محسوب میشود.
کتاب همهچیز فرومیپاشد (Things fall apart) به بیش از پنجاه زبان ترجمه شده و بیش از هشت میلیون نسخه از آن در سراسر جهان بهفروش رسیده است. بیشتر داستان در روستای اوموفیا در کرانهی شرقی رود نیجر رخ میدهد و نزاع فرهنگ سنتی بومیان را با استعمارگران در سالهای پایانی قرن نوزدهم به تصویر میکشد.
چینوا اِچهبی(Chinua Achebe) در انگلستان بزرگ شده و به انگلیسی تحصیل و تدریس کرده است. اثر او زبانی فاخر دارد و سرشار از ضربالمثلهای فرهنگ شفاهی نیجریه است. چینوا اِچهبی برندهی جایزهی بینالمللی بوکر سال 2007 شده است. او بیشتر شهرتش را مدیون نخستین رمانش همه چیز فرومی پاشد است.
در بخشی از کتاب همهچیز فرومیپاشد میخوانیم:
دوباره طبل بهصدا درآمد و فلوت نواخته شد. اکنون در خانهی اگواگو با حضور ارواح نیاکان، که تازه از دل خاک بیرون آمده و به زبان رمزگونهی خود بههم سلام میکردند، غوغایی از صداهای لرزان فضا را پُر میکرد: آرو اُیام دو دو دو دوآی! خانهی اگواگوها رو به جنگل بود. و از جمعیت فاصلهی زیادی داشت. مردم فقط پشت خانه را میدیدند و طرحها و نقشونگاری که زنان برگزیده و مخصوص در فواصل زمانی معینی روی دیوار کشیده بودند. این زنها هیچوقت توی کلبه را ندیده بودند. هیچ زنی ندیده بود. آنها با نظارت مردها دیوارهای بیرونی را بعد از شستن رنگ زده بودند. اگر هم تصوری از درون کلبه داشتند، تصورات خود را پنهان میکردند. هیچ زنی هرگز دربارهی قدرتمندترین و سرّیترین آئینهای دینی قبیله چیزی نمیپرسید...
بیشتر
کتاب همهچیز فرومیپاشد (Things fall apart) به بیش از پنجاه زبان ترجمه شده و بیش از هشت میلیون نسخه از آن در سراسر جهان بهفروش رسیده است. بیشتر داستان در روستای اوموفیا در کرانهی شرقی رود نیجر رخ میدهد و نزاع فرهنگ سنتی بومیان را با استعمارگران در سالهای پایانی قرن نوزدهم به تصویر میکشد.
چینوا اِچهبی(Chinua Achebe) در انگلستان بزرگ شده و به انگلیسی تحصیل و تدریس کرده است. اثر او زبانی فاخر دارد و سرشار از ضربالمثلهای فرهنگ شفاهی نیجریه است. چینوا اِچهبی برندهی جایزهی بینالمللی بوکر سال 2007 شده است. او بیشتر شهرتش را مدیون نخستین رمانش همه چیز فرومی پاشد است.
در بخشی از کتاب همهچیز فرومیپاشد میخوانیم:
دوباره طبل بهصدا درآمد و فلوت نواخته شد. اکنون در خانهی اگواگو با حضور ارواح نیاکان، که تازه از دل خاک بیرون آمده و به زبان رمزگونهی خود بههم سلام میکردند، غوغایی از صداهای لرزان فضا را پُر میکرد: آرو اُیام دو دو دو دوآی! خانهی اگواگوها رو به جنگل بود. و از جمعیت فاصلهی زیادی داشت. مردم فقط پشت خانه را میدیدند و طرحها و نقشونگاری که زنان برگزیده و مخصوص در فواصل زمانی معینی روی دیوار کشیده بودند. این زنها هیچوقت توی کلبه را ندیده بودند. هیچ زنی ندیده بود. آنها با نظارت مردها دیوارهای بیرونی را بعد از شستن رنگ زده بودند. اگر هم تصوری از درون کلبه داشتند، تصورات خود را پنهان میکردند. هیچ زنی هرگز دربارهی قدرتمندترین و سرّیترین آئینهای دینی قبیله چیزی نمیپرسید...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی همه چیز فرو می پاشد