رسته‌ها

تحلیل سیاست خارجی ایران بررسی زمینه های سیاسی و اقتصادی روابط با ترکیه و عراق جدید

تحلیل سیاست خارجی ایران بررسی زمینه های سیاسی و اقتصادی روابط با ترکیه و عراق جدید
امتیاز دهید
5 / 0
با 0 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 0
با 0 رای
منازعه، معمولا به وضعیت و شرایطی اشاره دارد که در آن یک گروه و مجموعه انسانی مشخص و معین اعم از مذهبی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و قومی به دلیل تعارض و ناسازگاری واقعی یا ظاهری اهداف و ارزش ها با یک گروه و یا گروههای انسانی دیگر تعارض و تضاد آگاهانه دارند. در حقیقت، منازعه نوعی کنش و واکنش متقابل و متعامل افراد و کشورها با یکدیگر است که شامل مبارزه و مقابله آنها با طبیعت و محیط زندگیشان می شود، منازعه نوعی از رقابت است که در آن طرفین در عین تلاش برای دستیابی به منابع کمیاب سعی می کنند با تقویت موضع و ارتقای موقعیت و منزلت خود، دیگری را از رسیدن به هدف مطلوب باز داشته، منصرف یا خارج نمایند. به عبارت دیگر، منازعه وقتی حادث می شود که طرفین تصویر و درکی از اختلافات میان خود داشته باشند و تلاش نمایند این اختلاف را به نفع خود حل و فصل نمایند و خاتمه دهند.
در سیاست بین الملل، منازعه را به معنای وسیع آن کشمکش، برخورد، مناقشه یا اختلافات میان دو یا چند دولت تعریف کرده اند. از این تعریف چنین بر می آید که منازعه مقوله ای بنیادین و یکی از مراکز ثقل سیاست بین الملل است. به قول میلر فرایندی که از ابتدا تا انتها به منازعه برخورد نکند فرایندی سیاسی نیست. جان اسپنسر همین معنا را این چنین بیان می کند: آدمیان با وجود تفاوت از نظر زبان، پوشش و خلق و خویشان، بسیار به یکدیگر شباهت دارند.
اما باید توجه داشت سیاست از جایی آغاز می شود که شباهت های آدمیان پایان می یابد و سیاست از آن رو از اینجا آغاز می شود که بین دولت – ملتها از نظر منافع، ارزشها، نظام های عقیدتی و تاریخ اختلاف و ناهمگونی وجود دارد. همگان خواستار صلح اند، اما فقط مطابق شرایط خودشان.
کنت بولدینگ در تحلیلی عام از منازعه از نظرگاه سیستمی با این بحث آغاز می کند که هر بازیگر اعم از فرد،گروه ، سازمان یا کشور را می توان به مثابه نظامی در نظر گرفت که به محرکهای درونی و بیرونی پاسخ می دهد. همچنین می توان گفت که هر نظامی دارای دید یا تصویری از موقعیتهای گوناگون در جهان است که مفهوم یا طرح یا نقشی را شامل می شود. او نتیجه می گیرد که وقتی نظام عام به فرایندهای (( وسیله – هدف )) می پردازد، تعداد معینی از حلقه ها ( انسان های بالقوه یا بالفعل ) با حلقه ها و پیوندهای عاملان ( بازیگران ) دیگر برخورد می کند و منازعه عموما هنگامی روی می دهد که یک فرد یا گروه تصور می کند یک یا چند هدف از جانب یک فرد یا گروه دیگر مورد تحدید یا تهدید واقع شده است.
همکاری نیز از نظر لغوی مترادف همدستی و هماهنگی به کار می رود اما در متون و نظریه های همکاری بین المللی، همکاری فراتر از هماهنگی است. بر این اساس همکاری عبارت است از انطباق و هماهنگی سیاست ما در راستای منافع مشترک. لذا ممکن است کشورها بدون اینکه سیاست های خود را با یکدیگر منطبق و سازگار کرده باشند هر کدام به صورت یک جانبه عمل نمایند اما در عمل سیاستی هماهنگ با یکدیگر است که برای دستیابی به اهداف مشترک باید یک نوع هماهنگ سازی صورت گیرد. به عبارت دیگر همکاری یک نوع هماهنگی ارادی و انتخاب برای تحقق منافع مشترک است که بدون آن کشورها به هدف نخواهند رسید.
بررسی مفهوم و چیستی سیاست
سیاست برابر پولیتیک (Politique) در زبان فرانسه است که خود ماخوذ از ریشه لاتینی politicus و یونانی politikos است و از ریشه یونانی polis (شهر) گرفته شده است.
در آن زمان politikos به معنی: (هنر و عمل حکومت در کشور)) به کار می رفت (منظور شهر کشور یا دولت شهرهای یونان است).
سیاست در مفهوم خاص، تدابیری است که حکومت ها در اداره ی امور کشور و تعیین شکل و محتوای فعالیت خود اتخاذ می کنند و این تدابیر در دو مجرای داخلی و خارجی معمول می گردد:
الف – مجرای داخلی: حکومت ها با اتخاذ تدابیر سنجیده و متناسب با شرایط مادی و معنوی مشخص، امور کشور را اداره می کنند تا اعضاء جامعه به وظایف اجتماعی (به مفهوم عام) خود عمل نمایند.
ب-مجرای خارجی: مربوط است به مناسبات حکومت ها با دولت های دیگر که آن را روابط بین المللی گویند و مبتنی بر قوانین بین المللی است.
معمولاً امور سیاسی متناسب با اوضاع و احوال فرهنگی، اقتصادی و عقیدتی مشترک مردم کشور جریان می یابد. اصطلاح سیاست در امور و پدیده های سیاسی نظیر: نهادهای سیاسی، سازمان های سیاسی، جریان های سیاسی، عقاید سیاسی، مقررات، رسوم و تشریفات سیاسی و روابط سیاسی مصطلح است و علاوه بر آن در سایر امور به معنی ((مشی)) کاربرد دارد مثل: سیاست اقتصادی، سیاست فرهنگی، سیاست کشاورزی، سیاست مالی، سیاست برنامه ریزی، سیاست اجتماعی، و اقتصاد سیاسی و …
در یک جامعه باز و پویا که اعضای آن از دانش و بینش نسبتاً مطلوبی برخوردارند، درجه‌ی سهیم شدن مردم در امور سیاسی کشور بالا است و مشارکت ارادی و آگاهانه انجام می پذیرد.
سیاست در معنای عام، هرگونه راهبرد و روش و مشی برای اداره یا بهکرد هر امری از امور، چه شخصی چه اجتماعی، ((سیاست)) گفته می شود، چنانکه از سیاست اقتصادی، سیاست نظامی، سیاست مالی، سیاست آموزشی و جز آنها سخن می گوییم.
سیاست به معنای خاص، هر امری که مربوط به دولت و مدیریت و تعیین شکل و مقاصد و چگونگی فعالیت دولت باشد، از مقوله‌ی امور ((سیاسی)) است. بنابراین، هرگاه از ((سیاست))، به معنای خاص، سخن می گوییم، همواره با دولت، یعنی سازمان قدرت در جامعه، که نگهبان نظم موجود یا پیش برنده‌ی آنست, سروکار داریم. امور سیاسی شامل مسائل مربوط به ساخت دولت، ترتیب امور در کشور، رهبری طبقات، مسائل کشاکش بر سر قدرت سیاسی میان حزبها و گروههای با نفوذ و غیره است.
ریمون آرون فرانسوی، سیاست را برابر دو واژه‌ی برنامه، نظر و عمل سیاسی و محل تلاقی و برخورد برنامه ها، نظرات و اقدامات سیاسی با صحنه ی سیاست می‌دانست و به نظر او این دو واژه، لازم و ملزوم یکدیگرند, به طوری که اگر صحنه‌ی سیاست مناسب نباشد، نظر و برنامه‌ی سیاسی در عمل، نتیجه بخش نمی‌شود و چنانچه نظر و برنامه‌ی سیاسی سنجیده و موافق شرایط موجود نگردد از استقبال و کارکرد مورد نظر باز می‌ماند.

بخش دوم:بررسی مفهوم سیاست خارجی
عبارت است از یک استراتژی یا یک رشته اعمال از پیش طرح ریزی شده توسط تصمیم گیرندگان حکومتی که مقصود آن دستیابی به اهدافی معین، در چارچوب منافع ملی و در محیط بین المللی است. سیاست خارجی شامل تعیین، اجرا و تامین یک سلسله اهداف و منافع ملی است که در صحنه بین المللی از سوی دولت ها انجام می پذیرد. سیاست خارجی هم چنین می تواند ابتکار عمل یک دولت و یا واکنش آن در قبال کنش دیگر دولت ها باشد.
در نهایت می توان گفت که در مجموع سیاست خارجی دنباله سیاست داخلی است. براین مبنا مختصات نظام سیاسی از لحاظ ساختاری و رفتاری می تواند نقش موثری در شیوه تبیین منافع، استراتژی ها و هدف ها ایفاء کند.
سیاست خارجی در معنای امروزی آن، همزاد و همراه ((دولت ملی)) است. البته ((سیاست خارجی به قدمت نخستین روابط میان جوامع اولیه است. اما به صورت امروزی آن، از زمان پدیدار شدن نظام دولت های اروپایی در سده هفدهم، وجود داشته است.)) توضیح این که، نظیر دیگر ویژگی‌های دولت ملی، ابتدا ردپای این مقوله را در دولت های مستقل امیرنشین اروپایی باید جست.
سیاست خارجی به معنای امروزی، به دنبال حق ((حاکمیت)) دولت ها مطرح می گردد. در شرایط مزبور، به قول مورگنتا: ((سیاست خارجی کشورها در حقیقت ملی نبود، بلکه دودمانی محسوب می‌شد و احساس یگانگی با قدرت و خط مشی‌های فرد پادشاه وجود داشت. اما با قدرت و سیاست‌های یک تجمع مانند ملت, احساس یگانگی نمی‌شد. همان گونه که گوته در زندگینامه خود می‌گوید:((همه ما برای فردریک (کبیر)ابراز احساسات می کردیم، اما به پروس اهمیتی نمی‌دادیم.))


بند اول: سیاست خارجی از دیدگاه اسلام
الف) بخش اول سیاست تاثیر بر سایر ملتها به مشارکت در برقراری نظم و جلوگیری از ظلم به آنان است، چون انسانیت یک وحدت واحدی است و انسان از این نظر که انسان است، خدمت انسان دیگر بر او لازم است بدون نظر به نظامهای حاکم و دولتها. خداوند می فرماید: ((چه می شود که شما در راه خدا و برای نجات مستضعفین مبارزه نمی کنید))
ب)بخش دوم سیاست کوششی در جلوگیری از تاثیر دولتهای خارجی در کشور اسلامی، چون اگر دولت مرکزی در جلوگیری از اثر گذاشتن در کشور دخالت نکند، حکومت خارجی به انواع مختلف در کشور اثر می گذارد و موجب تضعیف اقتدار کشور و مسلمانان خواهد شد.
بند دوم:واکاوی سیاست خارجی ایران از بدو انقلاب
پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) جوهره سیاست خارجی ایران را تغییر داده ایران با اتخاذ سیاست نه شرقی، نه غربی و نفی اتحاد با بلوک های شرق و غرب راهبرد عدم تعهد را به عنوان جهت گیری سازگار با تجربه تاریخی و بافت فرهنگی ایران در پیش گرفت، و سیاسی مستقل از قدرتهای بزرگ را براساس دوری گزینی همسان اتخاذ کرد.
تاکید جمهوری اسلامی به اتخاذ دیپلماسی مستقل و فارغ از وابستگی به قدرتهای استکباری بی تاثیر از تحولات داخلی ایران نبود. برداشتی اخلاقی از وظایف دولت همزمان با تاکید برخود باوری، خود اتکایی، دستیابی به حاکمیت تام، تحقق فرهنگ استقلالی و نفی خودباختگی و از خود بیگانگی در برابر غرب موجبات اعتقاد به راهبرد مواجهه با نظم هرمونیک دو ابر قدرت امپریالیستی، تلاش برای برقراری نظام عادلانه بین الملل و اهتمام به صدور فرهنگ انقلاب را فراهم آورد که به مکتبی شدن سیاست خارجی منجر شد.
در این دهه جایگزین کردن مرزهای ایدئولوژیک به جای مرزهای جغرافیایی به عنوان گفتمان مسلط در سیاست خارجی به شمار می آمد. از این رو، اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی در این مقطع را می توان براساس محورهایی از قبیل آرمانخواهی، ایدئولوژی گرایی، عدالت خواهی، به چالشی کشاندن قواعد ناعادلانه نظام بین الملل از جمله حق وکو در شورای امنیت سازمان ملل متحد، ارایه تفسیری فرا ملی با تاکید به امت گرایی، اندیشیدن به مسوولیت های فرامرزی در قبال امت اسلام، پشتیبانی از منافع مستضعفان جهان در مقابل مستکبران، حمایت از نهضت های آزادیبخش، گسترش بیداری اسلامی و ترویج ارزش های انقلاب در جهان اسلام، برقراری نظام عادلانه بین الملل و مبارزه با نظام سلطه جهانی دانست.
بند سوم:اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از دیدگاه امام خمینی(ره)
الف) استقلال، آزادی و منافع ملی – سیاست ایران موضع استقلال و نفی وابستگی قدرتهای بزرگ را دنبال می کرد و در پی منافع ملی و قطع وابستگی و خودکفایی بود همانطور در سخنان امام خمینی (ره) در مصاحبه با روزنامه دی ولت گرانت آمده.
((سیاست ما همیشه بر مبنای حفظ آزادی و استقلال و حفظ منافع مردم است که این اصل را هرگز فدای چیزی نمی کنیم))
((ما در تمام زمینه ها، در جهت منافع مردم خودگام بر می داریم و با آنچه صلاح آنان و پاسخگوی آرمان اسلامی آنان باشد عمل می کنیم))
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
232
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
ghanonyar021
ghanonyar021
1400/06/22

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی تحلیل سیاست خارجی ایران بررسی زمینه های سیاسی و اقتصادی روابط با ترکیه و عراق جدید

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
تحلیل سیاست خارجی ایران بررسی زمینه های سیاسی و اقتصادی روابط با ترکیه و عراق جدید
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک