رسته‌ها
نزهت
امتیاز دهید
5 / 4
با 8 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4
با 8 رای
از متن کتاب:
احمد در مقابل حسن و محسن نشست و لحظه ای چشم برهم نهاد و پس از اندکی تامل گفت:
مادر من با زنی خوش قیافه، نجیب و هوشیار به نام ربابه خانم دوست بود. این خانم دو دختر داشت؛ بزرگتر به نام عظمت و کوچکتر به نام نزهت. عظمت تقریبا همسال من بود و نزهت سه سال از من کمتر داشت. ربابه خانم زنی باذوق، سخن سنج و نکته دان بود. مادرم خیلی علاقه به او داشت. من هم وقتی صاحب تمیز و تشخیص شدم، به این زن بسیار عقیده پیدا کردم. عظمت هم شیرین زبانی و مجلس آرایی را از مادرش به ارث برده بود. من و عظمت بعضی از دروس مشترک را باهم حاضر می کردیم اما نزهت یا کمتر به خانه ما می آمد و یا زیاد اظهار آشنایی نمی کرد. هر وقت که من و عظمت مشغول مطالعه یا مباحثه بودیم، اگر او حضور داشت در گوشه ای می نشست و ظاهرا به بافتنی یا مطالعه کتاب می پرداخت ولی باطنا با کنجکاوی خفیفی گفتار و رفتار ما را تحت نظر می گرفت...
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
191
آپلود شده توسط:
sagaro
sagaro
1400/06/05

کتاب‌های مرتبط

کوته فکران جامعه
کوته فکران جامعه
4.1 امتیاز
از 7 رای
گلدن آرک
گلدن آرک
3.8 امتیاز
از 12 رای
بحران
بحران
4.2 امتیاز
از 10 رای
سه تار
سه تار
4.3 امتیاز
از 163 رای
گل آقا
گل آقا
4.4 امتیاز
از 8 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی نزهت

تعداد دیدگاه‌ها:
1
نزهت
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک