رد صوفیه
نویسنده:
ملا محمد طاهر قمی
مصحح:
رضا مختاری خویی
امتیاز دهید
ملا محمدطاهر قمی احساس کرد اهل تصوف با آن همه بدعتها، تحریفها و افکار التقاطی چنان در تار و پود نظام صفوی فرو رفتهاند که استمرار این وضع، مرزهای عقیدتی را به خطر خواهد انداخت و تشیع را به انحراف خواهد کشاند؛ زیرا آنان «طریقت» را از «شریعت» جدا کردند و با تشکیلاتِ مراد و مریدی و خانقاهی و رواج ابتذال و بیبند و باری رفته رفته از حقیقت دین فاصله گرفته بودند. او خطر این گروه را موقعی بیشتر حس کرد که برخی از آنان بر این عقیده قرار گرفتند که: سالک چون به مرتبه اولیا رسید، ملزم به رعایت حدود شریعت نیست. از نظر آنان، کفر و ایمان نزد عارف مساوی است و عارف فوق شریعت محسوب میگشت. این اعتقادات موجب انحرافات و فرصتطلبی آنان گردید؛ به طوری که گروهی نیرنگ باز وسوسه شدند که تصوف را وسیلهای برای دستیابی به اغراض دنیوی خود قرار دهند. این انحرافات عقیدتی از یک سو و بدست گرفتن اداره کشور و برخورداری از قدرت نظامی و سیاسی از سوی دیگر، باعث شده بود که هر گونه درگیری با صوفیان بسیار خطرناک به نظر آید؛ با این همه، محمدطاهر قمی در مخالفت با آنان پیشقدم گردید و به عنوان رهبر نهضت علما بر ضد متصوفه معرفی شد.
ملا محمدطاهر قمی عقیده داشت؛ گرایش به مشایخ صوفیه و پیروی از تصوف، اگر چه در آغاز به قصد عمل به شرع است، اما به دلیل عجین شدن آموزههای این فرقه منحرف با بدعتها، در نهایت به تنفر از شرع میانجامد. و به این جهت با آن دسته از علمای شیعه که مقید به شرع بودند، اما در نوشتههای آنان مطالبی برگرفته از باورهای صوفیان یا مطابق مذاق اهل تصوف دیده میشد، مخالفت کرد. او بر این باور بود که فلسفه و تصوف هر دو مردم را از فرهنگ اهل بیت و احادیث معصومین علیهمالسلام و موازین شرعی و امور عبادی دور میکنند و به همین علت، او با تصوف و نیز فلسفه به طور یکسان مخالف بود. او کتابی به نام تحفةالاخیار منحصراً در نقد صوفیان نوشت که توجه اهل تصوف به نقد این کتاب، بیانگر اهمیت آن است.
بیشتر
ملا محمدطاهر قمی عقیده داشت؛ گرایش به مشایخ صوفیه و پیروی از تصوف، اگر چه در آغاز به قصد عمل به شرع است، اما به دلیل عجین شدن آموزههای این فرقه منحرف با بدعتها، در نهایت به تنفر از شرع میانجامد. و به این جهت با آن دسته از علمای شیعه که مقید به شرع بودند، اما در نوشتههای آنان مطالبی برگرفته از باورهای صوفیان یا مطابق مذاق اهل تصوف دیده میشد، مخالفت کرد. او بر این باور بود که فلسفه و تصوف هر دو مردم را از فرهنگ اهل بیت و احادیث معصومین علیهمالسلام و موازین شرعی و امور عبادی دور میکنند و به همین علت، او با تصوف و نیز فلسفه به طور یکسان مخالف بود. او کتابی به نام تحفةالاخیار منحصراً در نقد صوفیان نوشت که توجه اهل تصوف به نقد این کتاب، بیانگر اهمیت آن است.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی رد صوفیه
بر خاک خرابات تیمم کردیم
شاید به در میکده ها در یابیم
آن عمر که در مدرسه ها گم کردیم