خانه کوچک
نویسنده:
ویرجینیا لی برتون
مترجم:
شهلا طهماسبی
امتیاز دهید
در داستان خانه کوچک، سرنوشت خانۀ زیبا و کوچکی را می خوانیم که زمانی خارج از دهکده قرار داشت. صاحب این خانه در مقابل هیچ مبلغی حاضر به فروش آن نبود. همه اعضای خانواده در آن شاد و خوشحال بودند. خانه کوچک نیز از اوضاع راضی بود. شبهای آرام و پرستاره دهکده، روزهای زیبا با خورشید تابان، گردش منظم فصلها، بازی و تفریح کودکان، همه و همه او را نیز شاد و خوشحال می کرد.
در کنار این سرخوشی همیشگی، خانه کوچک یک آرزو داشت: دیدن شهر...
تا اینکه یک روز دید تعدادی درشکه که اسب آنها را نمی کشید، به دهکده آمدند و مشغول خاکبرداری و اندازه گیری جاده ها شدند...
بیشتر
در کنار این سرخوشی همیشگی، خانه کوچک یک آرزو داشت: دیدن شهر...
تا اینکه یک روز دید تعدادی درشکه که اسب آنها را نمی کشید، به دهکده آمدند و مشغول خاکبرداری و اندازه گیری جاده ها شدند...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خانه کوچک