رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
مکتوب
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 2320 رای
نویسنده:
مترجم:
بهرام جعفری
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 2320 رای
✔️ مجموعه‌‌ نوشته‌های‌ کوتاه، حکایت‌ها و تاملات‌ و برداشت‌های‌ پائولو کوئلیو، نویسنده‌ی‌ صاحب‌نام‌ برزیلی، از جهان‌ هستی‌ و زندگی. مجموعه‌ی‌ نگرش‌ها و برداشت‌های‌ کوتاه‌ پائولو کوئلیو که‌ در ظاهر بدون‌ پیوستگی‌ می‌نمایند، اما در این‌ مجموعه‌ به‌ تار و پود هم‌ بافت‌ زیبایی‌ می‌بخشند که‌ هریک‌ وظیفه‌ و افسانه‌ی‌ شخصی‌ خود را دارد. این قطعات که از منابع و فرهنگ ها و کشورهای گوناگون الهام بخش پائولو کوئلیو بوده اند، حاصل همکاری او با روزنامه فولیا است. او خود می گوید: "این کتاب، پندنامه نیست، تبادل تجربه است."

کوئلیو در مقدمه این کتاب میگوید: «مکتوب، کتابی از نصایح و پند نبوده، بلکه مجموعه ای از تجربیات حاصله میباشد. قسمت اعظم آن تشکیل شده از آموزشهای استادم به من در طی 11 سال طولانی از همزیستی در کنار یکدیگر میباشد. بخشهای دیگر، قطعه داستانهائی از دوستان و یا اشخاصی میباشد که با آنها حداقل یکبار تماس و برخورد داشته ام، اما برای من پیامهائی فراموش نشدنی به همراه داشته اند.
سرانجام، کتابهایی وجود دارند که من آنها را خوانده و یا داستانهایی که در هر حال متعلق به میراث روحانی نسل بشر هستند و مورد استفاده من قرار گرفته اند.
مکتوب در واقع متولد یک تماس تلفنی آلیسنو لیته، نوه پسری رئیس بنگاه نشد "دفترچه ای با ورقهای درخشان" در سائوپائولو میباشد. من در آن زمان در آمریکا بوده و پیشنهادی در زمینه تالیف این کتاب، بدون آن که دقیقا بدانم که قصد نوشتن چه مطلبی را دارم، دریافت کردم. اما آن دعوت به همکاری، تحریک آمیز بوده و من تصمیم به رفتن به جبه و روبرو شدن با مخاطرات گوناگون آن گرفتم.
با مواجه شدن با نوع کاری که میطلبید، تقریبا از انجام آن منصرف شدم، چرا که علاوه بر آنکه برای معرفی کتابهایم باستی سفرهای زیادی به خارج از کشو انجام میدادم، ستون روزنامه ای که در آن من هر روز مطلب مینوشتم دچار وقفه میشد. معذالک نشانه هایی به من میگفتند که در آن کار را انجام دهم: نامه ای از یک خواننده به دستم میرسید، دوستی دست به انجام تفسیری میزد، شخصی به مکن بریده هائی از جراید را نشان میداد..
به تدریج این مطلب را آموختم که در متون تالیفی خود مستقیم و بی طرف باشم. همچنین مجبور به خواندن مجدد متونی که مینوشتم بودم و لذت این کار زایدالوصف بود. در ضمن به هنگام استفاده کردن و نوشتن کلمات و سخنان استادم احتیاط بیشتری به خرج میدادم. درکل، به تمام چیزهائی که در اطراف و حول و حوشم میگذشت، بعنوان انگیزه و دلیلی برای نوشتن مکتوب توجه داشته و نگاه میکردم. و این امر تا اندازه ای مرا غنی ساخت که حتی امروز هم بابت این وظیفه روزانه، احساس شعف میکنم.»
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
hamid
hamid
1387/03/09

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی مکتوب

تعداد دیدگاه‌ها:
133
[quote='گیلدخت']
نقل قول از bekhrada:با احترام به مترجم، خیلی ترجمه نامناسبیه. دوستان کسی ترجمه آرش حجازی رو نداره؟
کاربر گرامی ! کتاب های پائولو کوئیلو با ترچمه آرش حجازی حق چاپ و انتشار ندارند.
یه نکته دیگه هم این که عکسی که گذاشته شده مربوط به ترجمه حجازی است در حالیکه کتابی که برای دانلود گذاشته شده (در واقع تا 5 دقیقه پیش فعال بود!) مربوط به مترجم دیگری است و بر طبق صحبت آقای کوئلیو، غیرقانونی
[/quote]

[quote='bekhrada']با احترام به مترجم، خیلی ترجمه نامناسبیه. دوستان کسی ترجمه آرش حجازی رو نداره؟[/quote]
کاربر گرامی ! کتاب های پائولو کوئیلو با ترچمه آرش حجازی حق چاپ و انتشار ندارند.
با احترام به مترجم، خیلی ترجمه نامناسبیه. دوستان کسی ترجمه آرش حجازی رو نداره؟
واقعن دوسش دارم...
بارها وبارها کیمیاگرش رو خوندم...
آدمو حسابی امیدوار می کنه...
دو خدا وجود دارد:خدایی که معلمین به ما اموزش میدهند,خدایی که خود به ما اموزش میدهد.
خدایی که افراد معمولا عادت دارند تا درباره ان گفتگو کنند و خدایی که خود با ما صحبت میکند.
خدایی که یاد میگیریم از ان بترسیم و خدایی که خود با ما از رحمت و بخشایش صحبت میکند.
دو خدا وجود دارد:خدایی که در ارتفاعات و بلندیها وجود داشته و خدایی که در زندگی روزانه ما مشارکت دارد.
خدایی که ما را با مجازاتهای جهنمی تهدید کرده و خدایی که بهترین راه را به ما نشان میدهد.
از کتاب:
خداوند می داند یک روح را تا چه سطحی می تواند بیازماید..و هرگز از آن سطخ فراتر نمی رود.
اگر قدر به عشق ورزیدن باشیم قادر به دوست داشته شدن نیز خواهیم بود فقط زمان مطرح است.
آن گاه که رهایی روحم را بیاموزم از سپیده دم پیروی می کنم و در طول زمان با آن باز می گردم.
اگر چیزی خوب پیش نمی رود فقط دو تو ضیح برای آن وجود دارد:یا مقاومت شما آزموده می شود یا باید جهت خویش را تییر دهید.
همه چیز به بهترین چیز تبدیل می شود اگر چیزی خوب نیست به خاطر آن است که هنوز به پایان آن نرسیده اید.
استاد می گوید:زبان نشانه ها پیش روی ماست تا بهترین شیوه ی عمل را به ما بیاموزد اما ما اغلب این نشانه ها را چنان مخدوش می کنیم که با تمایل شخصی ما تطبیق کنند.
ترس از اشتباه دری است که ما را در قلعه ی میانه روی حبس می کند.
پطرس فهمید که عشق می بخشد.یهودا هیچ چیز نفهمید.
گاهی باید بدانی که چطور خودت را دستان خدا رها کنی و از او بخواهی که در زمان مناسب رویایت راه خودش را برود و تحقق یافته دوباره به دستان تو برگردد.
تمام راه ها به یک جا می رسند اما راه خودت را بگزین و تا پایانش برو سعی نکن تمام راه ها را طی کنی.
راز ایمان را بپذیر و کیهان خودش را آشکار خواهد کرد.
گاهی نمی فهمیم که شوخی کوچک ما شاید همان قطره ای بوده که جامی پر از درد را لبریز کرده.
چون فقط شهامت پیمودن راه می تواند راه را وادار کند که آشکار شود.
درست مثل پرده ی سینما خدا هم آن جاست وقتی به پایان فیلم برسیم او را می بینیم.
از کتاب:
اغلب آنچه را که در دسترس مان هست دست نیافتنی می کنیم.
تنها هنگامی قدر مرا می دانی که مرا از دست داده باشی..و دوباره مرا بازیابی.
هرچه به کار خدا نزدیک تر می شوم به خرد او نیز نزدیک تر می شوم.
اگر بیش از حد نگران معنا یابی برای زندگی باشیم مانعی می شویم در کار طبیعت و در خواندن نشانه های خداوند در می مانیم.
تنها یک عمل متهورانه ی ساده برای دست یافتن ما به آزادی کافی است.
فرشته ی ما همواره حاضر است و اغلب از دهان شخص دیگری برای گفتن چیزی به ما استفاده می کند.
روح جهان به شادمانی شما بسیار نیازمند است.
خداوند برای نشان دادن جلالش به ما زمان ویژه ای را بر می گزیند.
ایوب در زمان مناسب شکوه کرد و مایملکش به او بازگردانده شد.
پیروی از رویاها بهایی دارد شاید لازم باشد عادت های قدیمی مان را ترک کنیم شاید برای مان مشکلاتی بیافریند و شاید برایمان نومیدی به همراه داشته باشد اما این بها هر چه هم که زیاد باشد هرگز زیاد تر از بهایی نخواهد بود که باید برای پی نگرفتن سرنوشت شخصی مان بپردازیم.
کسانیکه پرهیزگار می نمایند اغلب غرور خودبینی و نابردباری خود را پنهان می کنند.
از کتاب:
اگر بدانی چگونه به وسوسه ها پاسخ نه بدهی هیچ آسیبی به تو نمی رساند.
اعمال خدا به سان پژواک کردار ماست.
جست و جوی خداوند با ذهنی نگران این جست و جو نا ممکن است.
به آن چه امروز می خواهی انجام بدهی بیندیش و به آن چه فردا می خواهی انجام بدهی و به آن چه در ادامه ی زندگی ات می خواهی بکنی.
منطقی بودن یعنی همواره کرواتی ببندیم که به رنگ جورابمان می آید!
آنانی که به راه نوینی گام می گذارند و می خواهند اندکی از گذشته ی خود را نگه دارند سرانجام مجروح گذشته ی خود خواهند شد.
جایی که قدرت نا بودی می آفریند ملایمت می تواند حجاری کند.
هرکس به شیوه ی خود به خداوند نزدیک می شود:برخی با قطعیت برخی با انکار و برخی با تردید
اگر امکانات خود را در لحظه ی اکنون بپذیرید بی تردید در آینده پیشرفت خواهید کرد اما اگر محدودیت های خود را انکار کنید هرگز از آن ها رها نمی شوید.
کسی که به خاطر من بدزدد از من هم می دزدد.
فوق العاده است مطمئنم عالی خواهد بود
همین الآن دانلود کردم.
مطمئنم عالی خواهد بود!
مکتوب
عضو نیستید؟ ثبت نام در کتابناک