چنگیزخان، چهره خون ریز تاریخ
نویسنده:
احمد پناهی سمنانی
امتیاز دهید
و اگر کسی بگوید که از بدو خلقت آدم، تاکنون، عالم به نظیر چنین حادثه ای گرفتار نیامده، راه خلاف نرفته است. چه تاریخ، حادثه ای را که شبیه یا نزدیک به این واقعه باشد، به خاطر ندارد. یکی از عظیم ترین وقایع تاریخی که ذکر آن ورد زبانهاست، رفتار بخت النصر است با بنی اسرائیل و کشتار او، از ایشان، و ویران کردن بیت المقدس.
ولی بیت المقدس در مقابل شهرهایی که این گروه ملعون خراب کرده، و هر کدام چندین برابر بیت المقدس بوده، چه عظمتی دارد؟ و بنی اسرائیل در جنب کسانی که در این واقعه به قتل رسیده اند، چه اهمیتی دارد؟ زیرا که عدد کشتگان یک شهر، تنها بر بنی اسرائیل فزونی داشته. شاید مردم دیگر مثل این حادثه را تا انقراض عالم نبینند...
ولی بیت المقدس در مقابل شهرهایی که این گروه ملعون خراب کرده، و هر کدام چندین برابر بیت المقدس بوده، چه عظمتی دارد؟ و بنی اسرائیل در جنب کسانی که در این واقعه به قتل رسیده اند، چه اهمیتی دارد؟ زیرا که عدد کشتگان یک شهر، تنها بر بنی اسرائیل فزونی داشته. شاید مردم دیگر مثل این حادثه را تا انقراض عالم نبینند...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی چنگیزخان، چهره خون ریز تاریخ
چنگیزخان در پی کشورگشاییهایش ضمن گذر از رودخانهی سیحون در سال ۶۱۶ هجری قمری، به سمت ورودی شهر بخارا رفت و پس از درگیری با ماموران و سربازان امنیتی و حفاظتی آنجا بر شهر بخارا پیروز شد و آنجا را به تصرف خود درآورد. گفته شده بعد از گذشت سه روز از استقرار چنگیزخان در پیرامون شهر بخارا، ارتشی که به وسیلهی فردی به نام اینانجخان محاصره شده بود، عملیاتی را انجام دادند تا بتوانند شهر را از دست چنگیزخان نجات دهند، اما با شکست مواجه شدند و تکتک افراد آن لشگر به جز خود اینانجخان به دست یاغیان مغول کشته شدند. اینانجخان به طرف رودخانهی آمو (رودخانهی آمو یا همان رودخانه جیحون که ما ایرانیها به اسم رود وَخش میشناسیم، بزرگترین و وسیعترین رودخانهی آسیای میانه است. آمودریا نزدیک به ۱۱۲۶ کیلومتر از وسعتش، مرزهای شمالی کشورهایی چون ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان و افعانستان را دربرمیگیرد.) گریخت و به هر طریقی که میتوانست از آنجا فرار کرد.
شهر بخارا نور چشم دانشمندان و علما بود و مردم مغول طوری در این شهر زندگی کردند که بعضی از اهالی بخارا مجبور شدند برای آسایش و راحتی خانوادهی خود، تمام اموال خود را بگذارند و از آنجا فرار کنند.
در روایات آمده است فردی از اهالی شهر بخارا بعد از گریختن به استان خراسان آمد و برای استراحت به قهوه خانهای رفت. شخصی در آنجا از وی پرسید از کدام شهر آمدهای؟ او در جواب گفت از شهر بخارا آمدهام. سپس از او حال و هوای شهر بخارا را جویا شد، مرد اوضاع شهر را چنین توصیف کرد:
آمدند، کندند، سوختند، کشتند، بردند و رفتند.
افراد حاضر در قهوهخانه پس از شنیدن این جمله تعجب کردند و به او گفتند مگر چه اتفاقی افتاده است؟! وی هم تمام ماجرا را برایشان تعریف کرد.
سالها بعد این جمله به صورت ضربالمثل در بین مردم ایران رواج پیدا کرد.