فلفلی
نویسنده:
کیانوش لطیفی
امتیاز دهید
بنام خدا
فلفلی، پسر روستائی کوچکی بود. شاید کوچکترین پسری که تا حالا دیده شده. شاید هم کوچکترین پسری که تا حالا دیده نشده. فلفلی آنقدر کوچک بود که تقریبا" نمیشد او را دید. به همین خاطر همیشه این خطر وجود داشت که فلفلی زیر دست و پا بماند و صدمه ببیند. قد فلفلی درست به بزرگی یک فلفل قرمز بود. شاید بهتر است گفته شود که
قد او به کوچکی یک فلفل بود. فلفلی شباهت دیگری هم به فلفل داشت. آن هم تند و تیزی و زبری و زرنگی او بود، برای همین است که گفتهاند:
«فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه!» ..
بیشتر
فلفلی، پسر روستائی کوچکی بود. شاید کوچکترین پسری که تا حالا دیده شده. شاید هم کوچکترین پسری که تا حالا دیده نشده. فلفلی آنقدر کوچک بود که تقریبا" نمیشد او را دید. به همین خاطر همیشه این خطر وجود داشت که فلفلی زیر دست و پا بماند و صدمه ببیند. قد فلفلی درست به بزرگی یک فلفل قرمز بود. شاید بهتر است گفته شود که
قد او به کوچکی یک فلفل بود. فلفلی شباهت دیگری هم به فلفل داشت. آن هم تند و تیزی و زبری و زرنگی او بود، برای همین است که گفتهاند:
«فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه!» ..
آپلود شده توسط:
mahjoob
1399/12/30
دیدگاههای کتاب الکترونیکی فلفلی