از خشت تا خشت
نویسنده:
محمود کتیرایی
امتیاز دهید
کتاب از خشت تا خشت که گویای زاد و مرگ است. از خشت افتادن، در خشت افتادن و به خشت افتادن به معنی زاده شدن است و این از آنجا پدید آمده است که چون زایمان زن پابزا فرا می رسید، او را سرخشت می نشاندند. از آداب و رسوم مردم مسلمان شیعی تهران ـ از زاده شدن تا مردن و برخی از خرافات و معتقدات آن ـ سخن به میان آمده است.
فصول نهگانه این کتاب عبارتند از:
فصل اول، «آبستنی، زایمان و نوزاد»
فصل دوم، «زایمان و نوزاد»
فصل سوم، «از کودکی تا نوجوانی»
فصل چهارم، «شوهریابی و دختریابی»
فصل پنجم، «خواستگاری و شال انگشتر کردن»
فصل ششم، «عقد»
فصل هفتم، «عروسی»
فصل هشتم، «چند یادداشت دربارهٔ زندگی درونی»
فصل نهم، «مرگ و سوگواری»
بیشتر
فصول نهگانه این کتاب عبارتند از:
فصل اول، «آبستنی، زایمان و نوزاد»
فصل دوم، «زایمان و نوزاد»
فصل سوم، «از کودکی تا نوجوانی»
فصل چهارم، «شوهریابی و دختریابی»
فصل پنجم، «خواستگاری و شال انگشتر کردن»
فصل ششم، «عقد»
فصل هفتم، «عروسی»
فصل هشتم، «چند یادداشت دربارهٔ زندگی درونی»
فصل نهم، «مرگ و سوگواری»
آپلود شده توسط:
hasanvahidi
1400/01/11
دیدگاههای کتاب الکترونیکی از خشت تا خشت
و یا در روزنامه کیهان به تاریخ پنجشنبه سوم شهریور ۱۳۴۵ میخوانیم که جوانی شمیرانی به علت این که هرگاه با نامزدش روبرو میشده از خجالت دست و پایش را گم میکرده و زبانش به لکنت میافتاده، دست به خودکشی زده است.
در شب عروسی، عروس و داماد که هر دو کم رو بودند هیچکدام جرات نمیکرد در محبت را باز کند، تا آنکه در آخرسر داماد از عروس میپرسد:
- زنجبیل دارید؟
عروس با نگرانی میگوید:
- مگر رودل گرفته ای؟
داماد جواب میدهد:
- سوز دور دانیشرق (؟) منظور حکایت است نه شکایت!