رسته‌ها
از خشت تا خشت
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 11 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 11 رای
کتاب از خشت تا خشت که گویای زاد و مرگ است. از خشت افتادن، در خشت افتادن و به خشت افتادن به معنی زاده شدن است و این از آنجا پدید آمده است که چون زایمان زن پابزا فرا می رسید، او را سرخشت می نشاندند. از آداب و رسوم مردم مسلمان شیعی تهران ـ از زاده شدن تا مردن و برخی از خرافات و معتقدات آن ـ سخن به میان آمده است.
فصول نه‌گانه این کتاب عبارتند از:
فصل اول، «آبستنی، زایمان و نوزاد»
فصل دوم، «زایمان و نوزاد»
فصل سوم، «از کودکی تا نوجوانی»
فصل چهارم، «شوهریابی و دختریابی»
فصل پنجم، «خواستگاری و شال انگشتر کردن»
فصل ششم، «عقد»
فصل هفتم، «عروسی»
فصل هشتم، «چند یادداشت دربارهٔ زندگی درونی»
فصل نهم، «مرگ و سوگواری»
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
458
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
hasanvahidi
hasanvahidi
1400/01/11
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی از خشت تا خشت

تعداد دیدگاه‌ها:
1
کم رویی دختر و پسر گاه به بهای جانشان تمام شده است. روایت است که در حدود صد سال پیش چنین روی داد که در شلیته عروس یک رتیل رفته بود و پر و پای او را نیش زد و زهر ریخت و عروس از کم رویی، صدایش در نیامد که نیامد. هنگامی که به نزدیکی خانه داماد رسیدند، از زهر رتیل جانش را به زنده‌ها داد و به منزلگه مقصود نرسید.
و یا در روزنامه کیهان به تاریخ پنجشنبه سوم شهریور ۱۳۴۵ میخوانیم که جوانی شمیرانی به علت این که هرگاه با نامزدش روبرو می‌شده از خجالت دست و پایش را گم می‌کرده و زبانش به لکنت می‌افتاده، دست به خودکشی زده است.
در شب عروسی، عروس و داماد که هر دو کم رو بودند هیچکدام جرات نمیکرد در محبت را باز کند، تا آنکه در آخرسر داماد از عروس می‌پرسد:
- زنجبیل دارید؟
عروس با نگرانی می‌گوید:
- مگر رودل گرفته ای؟
داماد جواب میدهد:
- سوز دور دانیشرق (؟) منظور حکایت است نه شکایت!
از خشت تا خشت
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک