رسته‌ها
قلاع حشاشین
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 18 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 18 رای
قلاع اسماعیلیان در چند ناحیه پراکنده است؛ از قبیل اصفهان، قهستان، سمنان و دامغان، قزوین، طارم و بعضی نواحی دیگر که این قلعه‌ها ساخت دست پیروان و حاکمان اسماعیلی بوده است. شناختن این قلاع و محل وقوع هر یک و حوادثی که در آنها پیش آمده بوده است، از لحاظ تاریخ و شناخت جغرافیای تاریخی ضروری است. به همین لحاظ بعضی از مسافران خارجی در سفرنامه‌های خود به معرفی آنها پرداخته‌اند.این کتاب دربرگیرنده رشته مطالعاتی است از گروهی سفردوست و دانش‌پژوه انگلیسی درباره قلاع اسماعیلیان در دره الموت.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
434
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
ستار45
ستار45
1399/10/28

کتاب‌های مرتبط

مریوان از فراسوی زمان
مریوان از فراسوی زمان
5 امتیاز
از 1 رای
آخرین زمامداران الموت
آخرین زمامداران الموت
4.3 امتیاز
از 9 رای
تاریخ جهانگشای جوینی ـ جلد 3
تاریخ جهانگشای جوینی ـ جلد 3
4.8 امتیاز
از 84 رای
تاریخ جهانگشای جوینی ـ جلد 2
تاریخ جهانگشای جوینی ـ جلد 2
4.8 امتیاز
از 75 رای
تاریخ جهانگشای جوینی ـ جلد 1
تاریخ جهانگشای جوینی ـ جلد 1
4.8 امتیاز
از 95 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی قلاع حشاشین

تعداد دیدگاه‌ها:
2
سن صباح (۴۴۵ هجری قمری / ۱۰۵۰ میلادی – ۲۶ ربیع‌الثانی ۵۱۸ / ۱۲ ژوئن ۱۱۲۴) بنیان‌گذار دولت اسماعیلیان الموت در فلات ایران و حجت امام و داعی بزرگ مذهب اسماعیلیهٔ نزاری بود. وی در سال ۴۴۵ ه‍.ق / ۱۰۵۰ م، در خانواده‌ای از شیعیان امامی در شهر قم زاده شد. در رابطه با کودکی صباح اطلاعات زیادی در دست نیست. پدر او علی بن محمد بن جعفر صباح حمیری از اهالی کوفه بود، اما ادعا داشت که نسبش به حمیری یمنی می‌رسد.
حسن در ری به عنوان شیعهٔ دوازده امامی تعلیم یافت، اما پس از آشنایی با امیره ضراب و ابونصر سراج، به مذهب اسماعیلی متمایل شد و مورد توجه عبدالملک بن عطاش، داعی بزرگ عراق عجم، قرار گرفت. تا پیش از سی سالگی، وی با سفر به مصر، تحصیلات خود را کامل کرد و از اوضاع خلافت فاطمیان آگاه شد. صباح پس از بازگشت از مصر، به عنوان داعی اسماعیلی در فلات ایران مشغول به تبلیغ برای فاطمیان شد و به نقاط مختلفی از جمله گرگان، ساری و دماوند رفت. وی در سال ۴۸۳ ه‍.ق / ۱۰۹۰ م الموت را برگزید، تا پناهگاهی برای اسماعیلیان در مقابل سلجوقیان باشد. او پس از تصرف قلعهٔ الموت، اقدام به تصرف دژهای مختلف از جمله شاهدژ، قهستان، لمسر در مناطق مختلف ایران کرد، تا با توجه به موقعیت استراتژیک و خاص دژها برای دفاع در مقابل سلجوقیان و همچنین سهولت کار برای ترویج اسماعیلیه، از آنها بهره‌برداری کند.
پس از درگذشت المستنصر بالله، خلیفهٔ فاطمی، در سال ۴۸۷ ه‍.ق / ۱۰۹۴ م در قاهره و بروز اختلاف بر سر جانشینی وی، حسن صباح از نزار حمایت کرد و با قتل وی، به عنوان حجت امام، رهبری نزاریان در آسیای مرکزی، ایران، عراق و شام را بر عهده گرفت و ارتباط خود با خلافت فاطمی را به‌طور کامل قطع کرد. وی حکومت اسماعیلیهٔ الموت را بنا نهاد و به جنگ با سلجوقیان برخاست. صباح از تأثیرپذیری سلجوقیان در امر مشروعیت از خلافت بنی عباس و سیاست اقطاع و طبقه‌بندی زمین‌ها ناراضی بود و با تمام نیرو به مقابله با آن‌ها برخاست. او درگیری‌هایی با ملکشاه، برکیارق، سنجر و محمد تپر داشت و در دورهٔ وی، ملکشاه و وزیر مقتدرش، خواجه نظام‌الملک، توسط حشاشین ترور شدند.
حسن صباح از علوم مختلف از جمله فلسفه، هندسه، نجوم و سیاست آگاهی داشت. وی دائماً مشغول نوشتن آیین اسماعیلیه بود و کتاب فصول اربعه و همین‌طور مقدمه کتاب سیدنا از نوشته‌های صباح است. وی دعوت جدید اسماعیلیه را در برابر دعوت فاطمیان، موسوم به دعوت قدیم ایجاد کرد. او در ۲۶ ربیع‌الثانی سال ۵۱۸ ه‍.ق / ۱۲ ژوئن ۱۱۲۴ م در حالی از دنیا رفت که به عنوان یک رهبر فرهمند سرمشق دیگر نزاریان بود. وی دو پسر داشت که هر دو را به قتل رساند؛ یکی را به جرم نوشیدن شراب و دیگری را به جرم دخالت در قتل داعی حسین قائنی، که پس از مدتی مشخص شد نقشی در آن ماجرا نداشته‌است. این عمل صباح، نشانگر سخت‌گیری او پیرامون اصول دینی بوده‌است. صباح قبل از مرگ خود کیا بزرگ امید را از لمسر فراخواند و او را به عنوان جانشین خود معرفی کرد. مقبرهٔ حسن صباح تا سال ۶۵۴ ه‍.ق / ۱۲۵۶ م پابرجا بود و جزو زیارتگاه‌های نزاریان به‌شمار می‌آمد تا سرانجام به دست مغولان ویران شد.
سن صباح (۴۴۵ هجری قمری / ۱۰۵۰ میلادی – ۲۶ ربیع‌الثانی ۵۱۸ / ۱۲ ژوئن ۱۱۲۴) بنیان‌گذار دولت اسماعیلیان الموت در فلات ایران و حجت امام و داعی بزرگ مذهب اسماعیلیهٔ نزاری بود. وی در سال ۴۴۵ ه‍.ق / ۱۰۵۰ م، در خانواده‌ای از شیعیان امامی در شهر قم زاده شد. در رابطه با کودکی صباح اطلاعات زیادی در دست نیست. پدر او علی بن محمد بن جعفر صباح حمیری از اهالی کوفه بود، اما ادعا داشت که نسبش به حمیری یمنی می‌رسد.
حسن در ری به عنوان شیعهٔ دوازده امامی تعلیم یافت، اما پس از آشنایی با امیره ضراب و ابونصر سراج، به مذهب اسماعیلی متمایل شد و مورد توجه عبدالملک بن عطاش، داعی بزرگ عراق عجم، قرار گرفت. تا پیش از سی سالگی، وی با سفر به مصر، تحصیلات خود را کامل کرد و از اوضاع خلافت فاطمیان آگاه شد. صباح پس از بازگشت از مصر، به عنوان داعی اسماعیلی در فلات ایران مشغول به تبلیغ برای فاطمیان شد و به نقاط مختلفی از جمله گرگان، ساری و دماوند رفت. وی در سال ۴۸۳ ه‍.ق / ۱۰۹۰ م الموت را برگزید، تا پناهگاهی برای اسماعیلیان در مقابل سلجوقیان باشد. او پس از تصرف قلعهٔ الموت، اقدام به تصرف دژهای مختلف از جمله شاهدژ، قهستان، لمسر در مناطق مختلف ایران کرد، تا با توجه به موقعیت استراتژیک و خاص دژها برای دفاع در مقابل سلجوقیان و همچنین سهولت کار برای ترویج اسماعیلیه، از آنها بهره‌برداری کند.
پس از درگذشت المستنصر بالله، خلیفهٔ فاطمی، در سال ۴۸۷ ه‍.ق / ۱۰۹۴ م در قاهره و بروز اختلاف بر سر جانشینی وی، حسن صباح از نزار حمایت کرد و با قتل وی، به عنوان حجت امام، رهبری نزاریان در آسیای مرکزی، ایران، عراق و شام را بر عهده گرفت و ارتباط خود با خلافت فاطمی را به‌طور کامل قطع کرد. وی حکومت اسماعیلیهٔ الموت را بنا نهاد و به جنگ با سلجوقیان برخاست. صباح از تأثیرپذیری سلجوقیان در امر مشروعیت از خلافت بنی عباس و سیاست اقطاع و طبقه‌بندی زمین‌ها ناراضی بود و با تمام نیرو به مقابله با آن‌ها برخاست. او درگیری‌هایی با ملکشاه، برکیارق، سنجر و محمد تپر داشت و در دورهٔ وی، ملکشاه و وزیر مقتدرش، خواجه نظام‌الملک، توسط حشاشین ترور شدند.
حسن صباح از علوم مختلف از جمله فلسفه، هندسه، نجوم و سیاست آگاهی داشت. وی دائماً مشغول نوشتن آیین اسماعیلیه بود و کتاب فصول اربعه و همین‌طور مقدمه کتاب سیدنا از نوشته‌های صباح است. وی دعوت جدید اسماعیلیه را در برابر دعوت فاطمیان، موسوم به دعوت قدیم ایجاد کرد. او در ۲۶ ربیع‌الثانی سال ۵۱۸ ه‍.ق / ۱۲ ژوئن ۱۱۲۴ م در حالی از دنیا رفت که به عنوان یک رهبر فرهمند سرمشق دیگر نزاریان بود. وی دو پسر داشت که هر دو را به قتل رساند؛ یکی را به جرم نوشیدن شراب و دیگری را به جرم دخالت در قتل داعی حسین قائنی، که پس از مدتی مشخص شد نقشی در آن ماجرا نداشته‌است. این عمل صباح، نشانگر سخت‌گیری او پیرامون اصول دینی بوده‌است. صباح قبل از مرگ خود کیا بزرگ امید را از لمسر فراخواند و او را به عنوان جانشین خود معرفی کرد. مقبرهٔ حسن صباح تا سال ۶۵۴ ه‍.ق / ۱۲۵۶ م پابرجا بود و جزو زیارتگاه‌های نزاریان به‌شمار می‌آمد تا سرانجام به دست مغولان ویران شد.
قلاع حشاشین
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک