ثمر تلخ سمرقند یا بارلاس لنگ

این کتاب داستانی تاریخی از حمله تیمور لنگ به ایران است.

سرآغاز داستان:
پیچ و خمهای راههای کوهستانی با قله های پوشیده از برف، که اهالی ماوراءالنهر به آن عظمت سلیمان می گفتند، تپه های مارپیچ که در دلشان شعباتی از رود رویا انگیز آموی می گذشت، چشمه سارهای فرحبخش، همه و همه خبر از نزدیک شدن شهر سبز را به مسافر می داد. درون دره باصفای وحشی بارلاس در کنار رود خروشان، آرام آرام شترانی چند، هماهنگ آنچنان گردنهایشان را بالا و پایین می بردند که گویی در حال اجرای باله ای زیبایند. گرچه آنها بالرین نبودند ولی نوازندگانی خبره به حساب می آمدند. چرا که بدون دخالت دست و بکارگیری انگشت، تنها با همان حرکات موزون گردن، نوایی بس زیبا می نواختند که دنگ دنگ آن تسلی بخش جان و روان هر شنونده زنده دلی بود. شتران فرسنگها راه پیموده و بار هم داشتند ولی با پیروی از شعار همیشگی خویش، احساس خستگی نمی کردند...