رسته‌ها
عطر مردگان
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 7 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 7 رای
سرآغاز داستان:
مدتهاست که دیگر برف نمی بارد. ولی برفهای قبلی، بی کم و کاست باقی مانده اند. پیاده روها و لبه دیوارهاف سفیدند از برف. بسیاری از جاها برف به یخی شفاف تبدیل شده و در لایه های آئینه آن می توان لنگه کفش کهنه، کلاه سربازی، عینک ذره بینی، پیت حلبی خالی و گاع تصویری از خورشید را رنگ پریده و لرزان دید. باد سرد مسیر مشخصی ندارد. از شمال به جنوب می وزد، از شرق به غرب، معلوم نیست بادهای سرد خورشید را بی اثر کرده، یا از ناتوانی خورشید است که بادها چنین سرد شده اند؟ در دهانه بعضی کوچه ها ضخامت یخبندان حتی به نیم متر هم می رسد و در لحظاتی که می توان خورشید را در دل یخ دید، خوب می شود دریافت که دیگر آن خورشید قدیمی نیست که نفس گرم از زمین مرده برمی آورد. حال در آئینه آلوده پیاده روها بیماری مبتلا به تب و لرز را می ماند...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
268
آپلود شده توسط:
hanieh
hanieh
1400/10/06

کتاب‌های مرتبط

توپ
توپ
4.5 امتیاز
از 46 رای
بحر طویل های هدهد میرزا
بحر طویل های هدهد میرزا
4.7 امتیاز
از 60 رای
خانه های شهر ری
خانه های شهر ری
4.2 امتیاز
از 71 رای
میم...نون
میم...نون
3.6 امتیاز
از 15 رای
شمس و طغرا
شمس و طغرا
4.6 امتیاز
از 46 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی عطر مردگان

تعداد دیدگاه‌ها:
1
عطر مردگان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک