کیف زرد، کادیلاک سیاه
نویسنده:
جیمز فالکر
مترجم:
احمد مرعشی
امتیاز دهید
اسرار باند خیابان هجدهم
آغاز داستان:
«بیل لوکاستر» ظاهرش مثل عرق فروشها و در باطن یک جاسوس زبر دست بود. محیط فعالیت بیل لوکاستر، کشورهای خاورمیانه بود. از نظر او مشتریانش تفاوت نداشتند. سازمان جاسوسی هر کشوری که بیشتر پول می پرداخت، او اسرار ناب و دست اولش را در اختیار همان کشور می گذاشت. ماجرای بسیار بسیار جالب این سرگذشت از قبل از ظهر روزی شروع شد که (بیل) وارد عمارت وزارت دفاع آمریکا گردید. درون راهرو فرمانده گارد محافظ کاخ٬ جلوی او را گرفت و پرسید:
- کجا میخواهید تشریف ببرید؟
- نزد آقای مورای، معاون وزیر
- با آقای مورای چکار دارید؟
بیل لوکاستر پوزخندی زد و جواب داد:
- درباره اقسام مختلف شراب پیشنهادی دارم که بدون تردید مورد توجه آقای مورای قرار خواهد گرفت...
بیشتر
آغاز داستان:
«بیل لوکاستر» ظاهرش مثل عرق فروشها و در باطن یک جاسوس زبر دست بود. محیط فعالیت بیل لوکاستر، کشورهای خاورمیانه بود. از نظر او مشتریانش تفاوت نداشتند. سازمان جاسوسی هر کشوری که بیشتر پول می پرداخت، او اسرار ناب و دست اولش را در اختیار همان کشور می گذاشت. ماجرای بسیار بسیار جالب این سرگذشت از قبل از ظهر روزی شروع شد که (بیل) وارد عمارت وزارت دفاع آمریکا گردید. درون راهرو فرمانده گارد محافظ کاخ٬ جلوی او را گرفت و پرسید:
- کجا میخواهید تشریف ببرید؟
- نزد آقای مورای، معاون وزیر
- با آقای مورای چکار دارید؟
بیل لوکاستر پوزخندی زد و جواب داد:
- درباره اقسام مختلف شراب پیشنهادی دارم که بدون تردید مورد توجه آقای مورای قرار خواهد گرفت...
آپلود شده توسط:
saharnak
1399/12/12
دیدگاههای کتاب الکترونیکی کیف زرد، کادیلاک سیاه