رسته‌ها
شب و هوس
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 21 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 21 رای
آغاز داستان:
مرد بلوچ خورشید را می شناخت. خورشید را که در نیمروز چون کوره ای گداخته میسوخت و اشعه آن چون سرب مذاب بر پیکر او می ریخت. او سر بلند کرد و آن را نگریست. آن را که بر سینه بیکران آسمان میخکوب بود و چون سایر نیمروزها داغ و پرحرارت. مرد بلوچ لبخندش را که غرور رنگش زده بود بر چهره خورشید پاشید و با گامهای محکم و استوار چون همیشه سربلند راه می رفت، سربلند و مغرور!
صبحگاه به راه افتاده بود. و آن زمان که خورشید بال و پرش را بر دامان دشت گسترده بود، او همچنان ره می سپرد. می رفت به آن دهکده کوچک که خاله اش آنجا بود...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
234
آپلود شده توسط:
froz143
froz143
1399/10/20

کتاب‌های مرتبط

از جنس تنهایی
از جنس تنهایی
3 امتیاز
از 3 رای
پرسیلا
پرسیلا
3.8 امتیاز
از 5 رای
Desperate Remedies
Desperate Remedies
4.9 امتیاز
از 8 رای
Mathilda
Mathilda
5 امتیاز
از 2 رای
عشق اونیونگ
عشق اونیونگ
3.9 امتیاز
از 7 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی شب و هوس

تعداد دیدگاه‌ها:
1
قلم آقای کرمانی گیرایی خاصی داره، و سبک و سیاق داستان سرایی ایشون به نظرم خیلی جذابه.

دانلود رایگان

اگر عضو نیستید در کمتر از یک دقیقه عضو شوید و کتاب اول خود را رایگان دریافت کنید.

ورود / ثبت‌نام

دانلود بدون معطلی

این کتاب را بدون نیاز به عضویت، خریداری کنید. پیش از خرید، می‌توانید از طریق گزینه مطالعه آنلاین، صفحاتی از کتاب را مشاهده کنید.

خرید   59,000 تومان
PDF
15 مگابایت
شب و هوس
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک