قرعه آخر
نویسنده:
منوچهر شفیانی
امتیاز دهید
داستانهای این مجموعه عبارتند از:
عزیزی که به ناگهان ما را وانهاد و از بر ما رفت... / صدا در تنگه / گاومیش / آخ دکترها / قضیه پیرشوتکی / قرعه آخر / حرفهای سرقبر / معامله چی ها / آهای... گربه ما اونجاس؟ / آخرین سوار کار / قضیه گاوهای پیرزن / دو مار سیاه / از شهر تا قریه / قبری که مرده توش نبود / دلبر / چات
از داستان عزیزی که به ناگهان ما را وانهاد و از بر ما رفت:
این مرگ بی امان چه زودرس است و چه بیگاه چنگ در گریبان آدمهای خوب و مهربان می افکند. مرگ کثیف و خوف انگیز نیست؛ گامی است که خواه و ناخواه باید برداریم. این درست است اما با که باید گفت که حالا چه وقت وقت مردن منوچهر بود؟ عزیزی بانجیبانه ترین تصویری که می توان از یک مرد داشت. همکاری که شور و پشتکارش اطمینان می داد و تشویق می کرد و در آغاز راه پرثمری که برگزیده بود به وظیفه و مسئولیت بزرگ خویش آگاهی داشت...
بیشتر
عزیزی که به ناگهان ما را وانهاد و از بر ما رفت... / صدا در تنگه / گاومیش / آخ دکترها / قضیه پیرشوتکی / قرعه آخر / حرفهای سرقبر / معامله چی ها / آهای... گربه ما اونجاس؟ / آخرین سوار کار / قضیه گاوهای پیرزن / دو مار سیاه / از شهر تا قریه / قبری که مرده توش نبود / دلبر / چات
از داستان عزیزی که به ناگهان ما را وانهاد و از بر ما رفت:
این مرگ بی امان چه زودرس است و چه بیگاه چنگ در گریبان آدمهای خوب و مهربان می افکند. مرگ کثیف و خوف انگیز نیست؛ گامی است که خواه و ناخواه باید برداریم. این درست است اما با که باید گفت که حالا چه وقت وقت مردن منوچهر بود؟ عزیزی بانجیبانه ترین تصویری که می توان از یک مرد داشت. همکاری که شور و پشتکارش اطمینان می داد و تشویق می کرد و در آغاز راه پرثمری که برگزیده بود به وظیفه و مسئولیت بزرگ خویش آگاهی داشت...
آپلود شده توسط:
saharnak
1400/02/22
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قرعه آخر
دوران دبیرستان را در «دبیرستان سینا» مسجد سلیمان سپری کرد. پس از پایان تحصیلات متوسطه به عنوان سپاهی دانش به روستاهای محروم رفت. تجربهٔ همین دوره از زندگی او بود که دستمایهٔ داستانهایش شد؛ داستانهایی که در آنها به زندگی مردم فقیر و محروم روستایی — چه از منظر اقتصادی و چه از منظر فرهنگی — میپرداخت. او پس از پایان دورهٔ سپاهی دانش برای ادامهٔ تحصیل مدتی به آلمان مسافرت کرد. در همان زمان بود که خاطرهاش در کاخ جوانان کلن را دستمایهٔ داستان «آهنگی بهنام ابدیت» کرد. با وجود مخالفتهای شدید خانوادهاش با وی که به دلیل مواضع سیاسی او از حضورش در تهران بیم داشتند به تهران آمد.
از آنجا که از سالها قبل مطالبش در نشریات تهران منتشر میشد، ورودش به تهران با استقبال نشریات و روزنامههای ادبی طراز اول ایران قرار گرفته و به وی پیشنهادهای کاری بسیاری شد؛ از میان آنان دعوت مجلهٔ خوشه را پذیرفت؛ قبل از احمد شاملو او مدتی سردبیر «خوشه» بود و در همان زمان مجلهٔ فردوسی هر هفته مطلبی از او داشت؛ سپس سردبیر مجلهٔ ترقی شد.
شفیانی از روزنامه نگاران آزاداندیش و آزادیخواه دهه ۴۰ شمسی ست که سردبیری دو مجله خوشه و ترقی را در کوتاه زمان عمرش در کارنامه دارد.
شفیانی را بهحق میتوان پایهگذار داستاننویسی نوین روستایی ایران دانست که روش نوینی در قصهنویسی را با زمینهٔ روستا ابداع نمود. پس از وی افراد دیگری نیز به تبعیت از او به این کار پرداختند که از آن جمله میتوان به امین فقیری و بهرام حیدری اشاره کرد.
شفیانی در داستانهای خود تأکید ویژهای روی جهل و خرافهپرستی شخصیتهای داستانهایش داشت. او داستانهای خود را در مجلات «ترقی» و «خوشه» منتشر میکرد.
نکتهای که شفیانی در تمام داستانهای با زمینهٔ روستایی برجای مانده از خود بهنوعی فریاد کردهاست نابودی زندگی روستایی و فرار روستاییان به شهر است.
به نقل از ویکی پدیا