رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.
توطئه بزرگ
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 13 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 13 رای
آغاز داستان:
خورشید با حرارت سوزنده خود سراسر دشت بی آب و علفی را که در نزدیکی شهر یوما قرار داشت، به صورت کوره گداخته ای درآورده بود. کارگران با بدنهای لخت و قهوه ای سوخته، از گرمای طاقت فرسای آفتاب، بدون لحظه ای استراحت کار می کردند. بولدوزرها غرش کنان زمین را می کندند و شنهای نرم و داغ همراه باد ملایم به هوا بلند می شد و به روی صورت پوشیده از عرق کارگران می نشست. آنها مجبور بودند در مقابل دریافت پولی که دو برابر مزد عادی کارگران بود، هر چه زودتر جاده ای را که از میان صحرا می گذشت، به پایان برسانند. جیمی مکین تاش در حالیکه با پشت دست عرق صورتش را پاک می کرد، بیل مکانیکی بولدوزر را پایین آورد و چند لحظه بعد خاکهای نرم را در کنار جاده خالی کرد و خواست دوباره بیل مکانیکی را به کار بیندازد که چشمش به اسکلتی که در ته گودال قرار داشت افتاد. آنچه را که می دید، باور نمی کرد. بی اراده بولدوزر را متوقف کرد و پایین جست. هوتون سرکارگر سختگیر و پرکار وقتی پیاده شدن او را دید، به خیال اینکه مکین تاش قصد استراحت دارد، با خشم به او نزدیک شد و فریاد زد:
تنبلی را کنار بگذار. به تو دو برابر مزد می دهم که بیشتر کار کنی. زود سر کارت برگرد وگرنه اخراجت می کنم.
مکین تاش لحظه ای بهت زده به او نگریست و بعد با لکنت زبان گفت:
آنجا را نگاه کن! یک اسکلت مرده در میان شنهای صحرا...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
محراب
محراب
1399/08/10

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی توطئه بزرگ

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
توطئه بزرگ
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک