قرآن کریم
امتیاز دهید
قرآن کتاب مقدس مسلمانان است و با القابی چون «کریم» و «مجید» خوانده میشود. برای مسلمانان، این کتاب بازآفرینی زمینیِ مفاهیم اصلی آسمانیست که ابدی و ازلیاند. قرآن خود را با عنوان «لوح حفاظتشده» خوانده است.
از میان ترجمه های متعدد، روان ترین و واضح ترین ترجمه را مرحوم طاهره صفارزاده انجام داده است.
بیشتر
از میان ترجمه های متعدد، روان ترین و واضح ترین ترجمه را مرحوم طاهره صفارزاده انجام داده است.
آپلود شده توسط:
Reza
1387/02/24
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قرآن کریم
ﺍﯾﻤﻦ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ، ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺷﻮ ! ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺴﺎﺯ
ﻭ ﺁﺗﺶ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻦ ...!
ﻣﺬﻫﺐ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻣﺬﻫﺐ ﻋﻘﻞ ﻭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﻭ
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺍﺳﺖ . ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺍﺳﺖ
ﻧﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ !
خواندن "حکایت کرم وآدمک" تو را از سرمای زمستان دروغ _((( منظور من این نیست که به یکدیگر بی احترامی کنید من منظورم این بود واقع بین باشید اگاهانه زندگی کنید!...یه مردی قرار بود یه مسیری رو بره که میدونست چند تا "سگ" اونجا پرسه میزنن، از یه "روحانی "خواست که "دعای دفع سگ "رو بهش یاد بده!
روحانی گفت : من دعا رو بهت میگم ولی یه چماقم با خودت ببر چون شاید "سگها عربی بلد نباشن "!)))_ بی نیاز نمیکند! دست به کارشو!خانه بساز وآتش روشن کن...!
مذهب واقعی "مذهب عقل و حقیقت و انسان دوستی است " نه مذهب شر(ببخشید شعر) سرهم کردن!
آدمک مسئول دروغ خویش است نه کرم!
روح از روحیه میاید و بمعنای حالات نفسانی است.
روان هم که مربوط به مغز و فعالیتهای ان است.
ماه می تابید بر ویرانه ای
آدمی کرمی براه خویش دید
بیدرنگ از کرم پای خود کشید
سر بسوی آسمان برد آدمک
گفت ای سازنده ِ چرخ و فلک
این چه موجودیست زیر پای ما
انگلی بیهوده در دنیای ما
کرم را بهر ِچه کاری ساختی
از چه جان در قالبش انداختی
زیر ِپا نزدیک بود این بینوا
کشته گردد بی دفاع و بی صدا
نه پری دارد نه بو نه خاصیت
نه به دردی آید این بی ماهیت
از چه رو پایی ندادی کرم را
تا گریزد بلکه هنگام ِ بلا
یا اگر دستی بر او می کاشتی
یک دعا گو بیش از اینها داشتی
قامتش زشت است و چندش آورست
گه سرش دُم هست و گاهی دُم سرست
هان مگر بیکار بودی ای خدا
خلق کردی جانور بی دست و پا
من اگر جای تو بودم بی امان
می نمودم پاک از کرم این جهان
...........
وحی آمد کای خرد خفته مجال
کرم هم اینرا ز من پرسید حال
کای نگهدارنده ِ چرخ و فلک
از چه کردی قصد ِخلق ِ آدمک
این هیولا را چه بیخود ساختی
جان چه ارزان در تنش انداختی
زیر پا نزدیک بود این غول ِنر
جان ِ شیرینم بگیرد زین گذر
نه پری دارد نه بو نه خاصیت
نه به دردی آید این بی ماهیت
قامتش زشت است و چندش آورست
آدمی را پشم ِ حیوان بر سرست
هان مگر بیکار بودی ای خدا
خلق کردی جانور روی دو پا
من اگر جای تو بودم بی امان
می نمودم محو آدم زین جهان
..............
آدمک زین ماجرا خاموش شد
خشک شد در جای و جمله گوش شد
وحی گفتش کاین چنین زاری مکن
باش انسان کرم آزاری مکن
او نه مال مردمان را می برَد
نه ز خون بینوایان می خورد
نه به نام مذهب و دین و خدا
کلّه ِ آدم ز تن سازد جدا
تا کنون دیدی که کرمی خر شود
کرم ِدیگر را شکنجه گر شو د
یا فرستد بهر ِسودی بیشمار
کرم هارا دسته دسته پای دار
وعده از خاک ِ بهشتش بر کشد
ثروت ِ یک ملّتی را سر کشد
روضه ها از باد ِمعده آورَد
غم به دلها جای شادی گسترَد
کرم را در خصلتش آزار نیست
هیچ حیوانی چو آدم خار نیست
پیش ازاینها در جهان دردی نبود
آدم آمد از خود آزادی ربود
من پشیمان گشتم از این اشتباه
کادمی را زنده کردم در گناه
از خطای آدمی آشفته ام
هر چه گویم زآدمی کم گفته ام
حال خود گو من ترا یا کرم را
محو سازم بی امان از این سرا
..............
آدمک افکنده سر زین ره گذشت
کرم هم گم شد ز راه و بر نگشت
ماه دیگر کرم و آدم را ندید
قصّه ِ ما هم در اینجا سر رسید
"منظور من این نیست که به یکدیگر بی احترامی کنید من منظورم این بود واقع بین باشید... !"
"منظور من این نیست که به یکدیگر بی احترامی کنید من منظورم این بود ...!"
"منظور من این نیست که به یکدیگر بی احترامی کنید...!"
"منظور من این نیست...!"
منظور من این است:یه مردی قرار بود یه مسیری رو بره که میدونست چند تا "سگ" اونجا پرسه میزنن، از یه "روحانی "خواست که "دعای دفع سگ "رو بهش یاد بده!
روحانی گفت : من دعا رو بهت میگم ولی یه چماقم با خودت ببر چون شاید "سگها عربی بلد نباشن "!
نگفته بودم درغگوها را به سیخ دروغشان میکشم؟!
وقتی ماستکی ابراز فرمودی که "روح همان انرژی است "!!! نتیجه اش این می شود که دوغکی تفضل بفرمائی که "سلول های مغزی هم همان ذهن و تصورات اند"!!!
حالا می خواهم مثل شیر به من بگویی آیا واقعا اینگونه است ؟! یعنی سلول های مغزی هم همان ذهن و تصورات اند؟!
اگر کسی قائل به این باشد که "روح "همان انرژی(ممممماده منبسط) و "ذهن و تصورات "هم همان سلولهای مغزی(ممممماده منجمد)است! باید بر این اساس بپذیرد که چه در خواب و چه در بیداری برای مغز انسان ""حالت تصویر سازی"" رخ میدهد ومثلاوقتی شخصی خواب میبیند چیزی این طرف و آن طرف نمی رود وگویا مغز مانند دوربین عکسبرداری تصاویر را مرور میکند!
هرکس مکانیزم تصویر سازی اشیاء مادی مثل دوربین های عکس برداری و... را بشناسد قطعا باید بداند که در این گونه وسایل این اجرام مادی اند(ذرات جوهر) که روی صفحه مادی (صفحه فیلم) نقش میبندند!
آیا در مغز انسان هم واقعا این ذراتی مانند جوهرند که روی سلول های مغزی نقش می بندند؟!!!
آهان یک سوال دیگر هم داشتم:
چرا خواب دیدن(تصویر سازی مغز) با قطع نظر از حواس مادی تداوم پیدا میکند؟ با توجه به آنجاکه:
یا به عبارتی :چگونه انسان بدون اینکه بسیاری از اشیاء ویا مکان هایی را ببیند آنها را در ذهن (سلول های مبارک مغزی) "مجسم" میکند؟
ﺍﯾﻤﻦ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ، ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺷﻮ ! ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺴﺎﺯ
ﻭ ﺁﺗﺶ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻦ ...!
ﻣﺬﻫﺐ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻣﺬﻫﺐ ﻋﻘﻞ ﻭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﻭ
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺍﺳﺖ . ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺍﺳﺖ
ﻧﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ !
ﺭﺍﺑﺮﺕ ﺍﯾﻨﮕﺮﺳﻞ / ﻣﺬﻫﺐ
ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ
----------------------------------------------------
یه مردی قرار بود یه مسیری رو بره که میدونست چند تا سگ اونجا پرسه میزنن، از یه روحانی خواست که دعای دفع سگ رو بهش یاد بده!
روحانی گفت : من دعا رو بهت میگم ولی یه چماقم با خودت ببر چون شاید سگها عربی بلد نباشن !! :))
Sadra_Ghanbari عزیز؛
همانگونه که جریان الکتریسیته را در کابلهای برق می بینید!، آیا می بینید؟ هوائی را که تنفس می کنید می بینید؟ وزش باد را می بینید؟ وقتی
انگاره های فرضی مورد قبول خود را به فرمان مغزتان می نویسید و اتهام دروغزنی به دیگران وارد می سازید آیا انرژی را که برای آن صرف می کنید
می بینید؟ بسیاری از چیزها را نمی بینید و نمی شنوید و هرگز نخواهید دید و نخواهید شنید، قدرت دید انسان بسیار ضعیف تر از عقاب و زنبور ها و
قدرت شنوائیش بسیار ضعیف تر از سگ ها و گربه ها است، ولی آنها هم انرژی باد و جریان الکتریسیته را نمی بینند و بسیاری از اصوات را نمی شنوند،
در قبول و یا رد مباحث مختارید اما در اهانت نه! در تمام طول 24 ساعت کاربران درست یا اشتباه هر نظری را که دلشان بخواهد می نویسند و افاضه
می فرمایند، بنده هرگز جائی نگفتم هرچه می گویم درست است، نظر شخصی خو را بیان کردم و به بجث گذاشتم ( نظری و معرفه، اثبات النسبه،
بین الشیئین بطریق الاستدلال) البته اگر کسی آنها را با دلیل رد کند می پذیرم، این مباحث همه از روی کنجگاوی است و پذیرفتن یا نپذیرفتن آنها
چیزی به کسی زیاد و یا کم نمی کند فقط به معلومات می افزاید و آگاهی را دقیقتر می کند، مانند حل مسائل ریاضی و یا بازی فکری، تمرینی
است برای تفکر و دقت نظر در بهبود و حل مشکلات زندگی، آرام باشید عزیزم هرچه به ذهن مبارکتان می رسد دفعتاً و از روی تحقیر نفرمائید
البته بنده کوچک شما و همه دوستان هستم و اعتراف می کنم؛ مبّری از هیچ گونه خطا و اشتباهی هم نیستم.
با تهی چشمان چه سازد نعمت روی زمین،... سیری از خرمن نباشد دیده غربال را
[/quote]
درود
لطفا بیشتر این پرسشتان را توضیح می دهید
دوغی که درست کردی رو به هم نزده رها نکن برو سراغ ماست !
ممکن است کسی بگوید: انرژی (ماده منبسط) درست است که قابل دیدن نیست اما "تاثیرات" محسوس (خواص مادی) بر جای میگذارد! پس در کل انرژی محسوس است هرچند قابل دیدن نباشد!!!
برای شما مثالی میزنم : وقتی حرارت آتش دست را می سوزاند آیا واقعا این "انرژی" است که دست شما را سوزانده است یا انرژی بر روی مولکولهای گازی "اثر" گذاشته و مولکول های آن گاز در اثر شدت برخورد با سلول های پوست به آنها آسیب رسانده اند؟! لذا دانشمندان می گویند مولکول ها حامل انرژی اند ! نه اینکه خود مولکولها انرژی اند!!!گویا ماده وسیله ایست برای آشکار شدن اثر انرژی!!!
بنابراین این انرژی نیست که محسوس است بلکه انرژی به واسطه ماده اثرگدارمیشود!
چه عجب! " ماده نامرئی"!!!
من فعلا کاری به روح ندارم !
می خواهم به من بگوید چگونه می توان "انرژی" را رویت فرمود!!!
استراحت واژه گنگی است! استراحت شامل هر نوع کم فعالیتی از جانب بدن میشود یعنی گاهی دراز کشیدن هم استراحت است !ولی چرا آن حالتی که در خواب برای انسان رخ میدهد در هنگام دراز کشیدن رخ نمیدهد! در ثانی آیا آنچه که در خواب رخ میدهد برای بدن رخ میدهد؟!!! مثلا در خواب این سلول های مغزی بدن اند که این طرف وآن طرف میروند؟!!!
شاید کسی در جواب بگوید که : درخواب ""حالت تصویر سازی"" رخ میدهد وچیزی این طرف و آن طرف نمی رود!
هرکس مکانیزم تصویر سازی اشیاء مادی مثل دوربین های عکس برداری و... را بشناسد قطعا باید بداند که در این گونه وسایل این اجرام مادی اند(ذرات جوهر) که روی صفحه مادی (صفحه فیلم) نقش میبندند!
آیا در مغز انسان هم واقعا این ذراتی مانند جوهرند که روی سلول های مغزی نقش می بندند؟!!!
باتوجه به آنچه که دربالا عرض نمودم آقای دو تیر و یک نشان به من بگوید چرا خواب با قطع نظر از حواس مادی تداوم پیدا میکند؟!
پى نوشتها:
1. تفسیر نمونه، ج 2، ص 206 و 207.
2. ابن اعثم کوفى، الفتوح، ج 1، ص 79 به بعد، بیروت، دارالأضواء، ط الأولى، 1411/1991.
3. نهج البلاغه، صبحى صالح، نامه 45.
4. ابن اعثم کونى، همان، ص 80 و 81؛ تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 133. بیروت ، دار صادر، بى تا.
5. مسعودى، مروج الذهب، ج 2، ص 310، قم، دار الهجرة، چ دوم، 1409.
6. درباره مشاوره خلفا با حضرت على(ع) به نهج البلاغه، خ 146 رجوع شود.
7. شیخ مفید، الاختصاص، ص 173، سال چاپ : 1414 - 1993 م، نشردار المفید للطباعة و النشر و التوزیع، بیروت، لبنان.