رسته‌ها
قرآن کریم
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 584 رای
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 584 رای
قرآن کتاب مقدس مسلمانان است و با القابی چون «کریم» و «مجید» خوانده می‌شود. برای مسلمانان، این کتاب بازآفرینی زمینیِ مفاهیم اصلی آسمانیست که ابدی و ازلی‌اند. قرآن خود را با عنوان «لوح حفاظت‌شده» خوانده است.
از میان ترجمه های متعدد، روان ترین و واضح ترین ترجمه را مرحوم طاهره صفارزاده انجام داده است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
417
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1387/02/24

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی قرآن کریم

تعداد دیدگاه‌ها:
759
علی شروان
شما مغز را با کامپیوتر قیاس کردید وپرسیده اید اگر کامپیوتر از عملکردش پشیمان شود ایا بمعنای وجود روح است؟

بله شروان عزیز.
این سوالی است که من پرسیده ام که اگر نرم افزار پشیمانی روی ویندوز نصب کنیم و علائم مربوطه را بروز دهد آن وقت کامپیوتر با تعریف شما دارای روح است که چنین نیست.
البته داده ها به حافظه مغز از راه فکر است و با جکمت الهی برخاسته از روح و روح موجد و تحرک بخش به همه اعضاء بدن و تحرک به دو قسم است

amenmarr
من از ضریب هوشی نسبتا پایینی برخوردارم. لطفا پله پله پیش رویم تا من متوجه شوم. لطفا دو جمله بالا را شفاف تر بیان کنید.
راه فکر ؟ مسیر است ؟
معادله با مجهول روح را گیر کرده ایم از حکمت الهی می فرمایی ؟ تحرک کار عضلات است ، روح چه نقشی ایفا می کند؟
نظام اسباب خداوند برای احدالناسی تغییر نمی کند. این نکته را عرض می کنم و تاکید دارم روی "احدالناس" تا انبیای عظام (علیهم السلام) را مستثنا ندانیم. برای هیچ کس نظام اسباب تغییر نمی کند. حسب فرمایش امام صادق علیه السلام هست که "ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها" خداوند ابا دارد از اینکه کاری را جز به سبب آن انجام دهد. فلذا هیچ تفاوتی بین دو انسانی که زمین می خورند نیست.
اما نکته ی دوم که باید توجه داشته باشیم این است که اختلاف مشرکین با رسول اعظم بر الوهیت خدا نبوده. بر ربوبیت خدای تعالی بوده است. ربوبیت خداوند شامل حال همه ی موجودات هست. اینکه آتش همواره می سوزاند. چه کسی خصلت سوزانندگی را در آتش نگه می دارد؟ چه کسی موجب شده زمین همواره جاذبه داشته باشد؟ یا بهتر بگویم که چه نیرویی این تدبیر را انجام می دهد. مسائلی که به ظاهر طبیعی هستند ولی اگر عمیق شویم توانایی مدام دارند. تدبیر این خصوصیات توسط خدای متعال را ربوبیت می نامند.
یک گلایه هم داشته باشم که علوم عقلی و فلسفی را نمی توان با خط کش علوم تجربی متر زد. علم تجربی نمی تواند-نه این که نخواهد- وارد مبحث خداوند که به حیطه ماورای طبیعت مرتبط است-یا حداقل ادیان چنین ادعایی دارند- وارد شود. حال آنکه علوم عقلی و انتزاعی وارد می شوند و بدان می پردازند. به عکس هم صادق است و علوم عقلی و ادراکی توانایی پردازش مباحث تجربی را ندارند.
علم تجربی علمی است که در محیط آزمایشگاه قابل پردازش بوده و حتماً و حتماً قابلیت تکرارپذیری داشته باشد. فکر می کنم اگر به این مباحث از زاویه دید دیگری نگریسته شود می تواند به تقریب اذهان کمک کند.
این را هم عرض کنم که چون این مبحث ارتباطی به قرآن و آیات آن ندارد، مباحثه ای با کسی ندارم و نظری بود در میان نظرها.
mofa313 مدعی چیزی به نام روح هستی ، من اصلا نمی دانم چیست و راجع به چه سخن می گویی. پس :
روح چیست؟
غیر ماده یعنی چی ؟ به چه چیز اشاره می کنی وقتی می گویی غیر مادی ؟
جناب بهرام هدایت مزاح میکنید یا حرفتان جدیست؟
شما مغز را با کامپیوتر قیاس کردید وپرسیده اید اگر کامپیوتر از عملکردش پشیمان شود ایا بمعنای وجود روح است؟
حالا سوال من ایا میشود مغز را با کامپیوتر قیاس کرد؟
ایا در کامپیوتر حسی بنام پشیمانی و وجدان وجود دارد؟؟؟
کامپیوتر یک شیع بیجان است و درهیج جایی گفته نشده اشیاء روح دارند.
[quote='Ein Reich']
بحث آینده:آینده ای وجود نداره...اگه هست به من نشونش بدید...آیا شما آینده رو میبینید؟؟؟یعنی چیزو میبینید که وجود نداره؟؟؟
....شما هر شب که به خواب میرید تعداد زیادی خواب میبینید،سیاه و سفید و رنگی،مفهوم و نا مفهوم،واضح و مبهم،بی کیفیت و فول اچ دی،و صبح که بلند میشید فوقش دو سه تاشو یادتون میاد،اکثر مواقع هم یادتون نمیاد.اون خوابها بطور کامل از بین نمیرن،بلکه تصویر تار و مبهمی ازشون در ذهن باقی میمونه
شما امروز در یک چمنزار با چهار درخت سیب و یک آلبالو راه میرید...سه شب پیش در خوابتون در علفزاری با سه درخت سیب و پنچ آلبالو قدم زدید...اما از اون خواب مبهم،تنها واژگان:"من،قدم زدن،فضای سبز،درخت،سیب،آلبالو"و چند تصویر گنگ به یاد دارید...!!!ذهن انسان پر از نکات جالبه...[/quote]
ممنونم بامزه بود
با توجه به اینکه هیچ دست آسمانی رو دخیل نمیدونم،انسان در یک نقطه و یک مکان از کره خاکی از جهش میمونها پدیدار شده و تولید مثل کرده و سپس پراکنده شده...این زندگی جمعی بخوبی میتونه دلیل یکسان بودن اسلوب فکر مردمان پیشین باشه...گرچه همه اینها حدس و گمانه..

از کجا میدونی انسان از میمون به وجود اومده و روی زمین پراکنده شده؟ از نظرات دانشمندان؟ دانشمندان که پیغمبر نیستن!;-(
انکار متعصبانه؟؟؟من نوجوانی هستم که درست مثل باقی نوجوانها،سوالات زیادی داره...
بقول اخشوروش منو نقد نکن،تفکرمو نقد کن...

نه شما هیچ سوالی نداری همه چی برات حل شده اس خوشبختانه بقیه باید بیان سوالاشونو از شما بپرسن:baaa:
نقل قول از Sadra_Ghanbari : درثانی بنده هنوز خودم را در قواره ی اظهار نظر درباره روح نمی دانم!
قبول می کنم که شما درکی از واقعیات ندارید، و چون اعتراف می کنید در قواره اظهار نظر نیستید بی جهت خود را خلط در مبحث کرده اید، با این وصف حق استشکال
را از خودتان سلب کردید، بنده عرض کردم: و اما منظور بنده از انرژی حاکم بر سلولهای مغزی این است که روح، عامل تحرک و حرکت بخشی به اعضاء جوارح و جوانح
( کلیه عناصر زنده داخلی و ظاهری بدن ) است، و مهمتر از همه به اذن خالق هستی استطاع اندیشه در جایگاهی که خداوند برای آن تعیین نموده یعنی ذهن یا
حافظه یا یاد یا خاطره با واسطه سلسله اعصاب مغز است، وقتی عبارات به این سادگی را نمی فهمید اطاله لسان نفرمائید، بنده هیچ کجا از ماهیت روح صحبتی
نکرده ام زیرا دانش آن به بشر داده نشده ( و یسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربی ) ولی تفکر و بحث فلسفی در ارتباط با این که آیا وظیفه روح چیست بلامانع
است، هیچ کجا نگفتم روح زایل می شود گفتم با فنا شدن جسم روح به برزخ می رود و ارتباط آن با جسم مرده قطع می شود چون عوامل حیاتی از بین رفته و روح
وظیفه دیگری در ارتباط جسم ندارد تا اینکه روز (نفخ فی الصور ) فرارسد و به اذن پروردگار دوباره روح به جسم یا جسر بازگردد و انسان در مقابل ا عمال و رفتار خود
جوابگو باشد،( الارواح جنود مجنده فما تعارف منها ائتلف و ما تناکرمنها اختلف ) مهمتر از این بحث ها سعی کنید اخلاق معاشرت داشته باشید دنیا برای همزیستی
سالم بین انسانها است،این مسائل گذرا است،اگر باکسی اختلاف نظر دارید اشتباهاتش را با نرم خوئی به او تذکر دهید، اگر مسلمان هستید چرا اخلاق اسلامی
ندارید، و اگر مسلمان هم نیستید روش گفتکو را از بزرگان خود فرابگیرید، بی جهت کسی را متهم به جهالت نسازید چون ممکن است اجهل از وی باشید، با خواندن
چند کتاب و گوش دادن به چند درس در کلاسها خود را علامه نپندارید، انسان هرچه عالم تر و دانا تر می شود و بار علمیش افزوده می گردد با وقارتر و متواضع تر
و افتاده تر می شود،اساس زندگی انسان معاشرت نیکو است، با دوستان مروت با دشمنان مدارا، بنده دشمن شما نیستم اما گفتار شما بدون مقدمه با استهزاء
نشان از دوچیزاست، یا بیش از اندازه خود بزرگ بین هستید و یا بی جهت حسد قلب شما را مکدر ساخته، که اگر ملغمه ای از هر دو باشد راه خطرناکی را در پیش
گرفته اید.خود شناسی و مبارزه با نفس را آغاز کنید،گفتگوی خود را چنان سر داده اید که انگار با کافر حربی طرف هستید، ول کنید دنبال این حرفهارا درست یا غلط
حداقل آزاری در مطالب بنده نیست و چیزی نگفته ام که راه سعادت کسی راسد کند، شما سخت نیاز به تزکیه نفس دارید، دنبال انسانیت باشید که گفته اند؛ با
مردم به گونه ای آمیزش و معاشرت داشته باشید که اگر از نظرشان دور شدید دل در هوای شما داشته باشند و نه تنفر و انزجار!، بنابر این پرسشهائی را که از باب
مضحکه و سخریه طرح می کنید کنار بگذارید، و در این ماه مبارک رمضان از خدا بخواهید که به بنده عقل بدهد و به شما حظ فراوان از هرچه در اختیار دارید التماس دعا.
بلاخره روح عامل حرکت بدن است وتمام اعضا وجوارح (مغزوقلب)در اختیار همان انرژی!حرکتی اندیا منبع انرژی بخشی روح مغز وقلب است؟!
اگر روح عامل فعالیت وانرژی بخشی به تمام اعضا وجوارح بدن باشد باید مغزو قلب هم قبل از روح درحالت تعلیق باشند در این صورت منبع انرژی بودن مغزوقلب برای روح تو را به پرتگاه "تناقض" می افکند !!! عکس این قضیه نیزان است که اگر هم منبع انرژی یا همان روح ! قلب ومغز است در این صورت این روح است که در اختیار قلب و مغز می باشد واینکه روح عامل حرکت بدن(تمام اعضا وجوارح حتی قلب ومغز) باشد هم تناقض دارد!!!
درثانی مگر روح هم زایل میشود ؟! گفته بودی روح پدیده ای غیرمادی ست! حالا که غیرماده زایل میشود آیا ماده هم زایل میشود؟!
ثالثا این قلبی را که در کنار مغز آورده ای همین قلب گوشتی منظورت است ؟ دراین صورت فعالیت روح در قلب را چگونه توجیه می فرمائید؟ لابد سلول های قلبی سر از میان دو گوش درمی آورند؟!!!
هنوز یک سوال مرا درست پاسخ نداده اید آقای "انرژی"!
درثانی بنده هنوز خودم را در قواره ی اظهار نظر درباره روح نمی دانم!
Sadra_Ghanbari عزیز
و شما هم مشکلت این است که فقط لفاظّی می کنید، قرار شد شما بانشائید گه دیدگاه شما چیست،روح چیست؟ ماهیت روح چیست؟ پرسش را کسی
می کند که نمی داند،اگر نمی دانید چرا گستاخی می کنید و تکبر و نخوت بخرج می دهید؟ اگر پاسخ سؤالاتتان را می دانید چرا می پرسید و صراحتاً بیان
نمی کنید؟، اگر قصد راهنمائی و بدر آوردن بنده از اشتباهاتی که به نظرتان رسیده دارید دارید چرا سخریه می کنید و حرف دلتان را نمی زنید؟، اگر قصد انتقاد
دارید باید ابتدا نظر خودتان را بیان کنید، و دلایل اشتباهات بنده را هم بفرمائید تا در وادی اندیشه نسرسرم که در شهر بازی اندیشه نمی سرسند . حالا نوبت
شما است که بیافاضید.
amenmarr مشکلت این است که در نوشته هایت "التقاط" وجود داردو گذرا می انشائی!!! وادی اندیشه شهربازی نیست تا آدم در آن سرسره بازی کند!
"...روح انرژی عمومی بدن است، روح عامل حرکت بدن است و جدای از بدن نیست ... گوش و چشم و زبان و همه
اعضاء جوارح و جوانح بدن در اختیار همان انرژی حرکتی و یعنی روح
و یعنی عامل حرکت بدن است !"

"...ماٰوای روح و جایگاه سلطنت روح و منبع انرژی بخشی، مغز و قلب انسان است، هرکدام
دچار اختلال شوند و از کار بیفتند روح زایل و مبع انرژی حرکتی برای همیشه تخلیه می شود!"

بلاخره روح عامل حرکت بدن است وتمام اعضا وجوارح (مغزوقلب)در اختیار همان انرژی!حرکتی اندیا منبع انرژی بخشی روح مغز وقلب است؟!
اگر روح عامل فعالیت وانرژی بخشی به تمام اعضا وجوارح بدن باشد باید مغزو قلب هم قبل از روح درحالت تعلیق باشند در این صورت منبع انرژی بودن مغزوقلب برای روح تو را به پرتگاه "تناقض" می افکند !!! عکس این قضیه نیزان است که اگر هم منبع انرژی یا همان روح ! قلب ومغز است در این صورت این روح است که در اختیار قلب و مغز می باشد واینکه روح عامل حرکت بدن(تمام اعضا وجوارح حتی قلب ومغز) باشد هم تناقض دارد!!!
درثانی مگر روح هم زایل میشود ؟! گفته بودی روح پدیده ای غیرمادی ست! حالا که غیرماده زایل میشود آیا ماده هم زایل میشود؟!
ثالثا این قلبی را که در کنار مغز آورده ای همین قلب گوشتی منظورت است ؟ دراین صورت فعالیت روح در قلب را چگونه توجیه می فرمائید؟ لابد سلول های قلبی سر از میان دو گوش درمی آورند؟!!!
قرآن کریم
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک