قلب پاریس
نویسنده:
امیل زولا
مترجم:
محمدعلی خندان
امتیاز دهید
✔️ آغاز داستان:
غژاغژ چرخ های گاریهای حامل سبزی و مواد غذایی سکوت سنگین جاده خلوت را که به مرکز شهر پاریس ختم می شد، بهم میزد و بر تاریکی یکدست آن خط می انداخت. گاریها بر تن جاده غریب خط می انداختند و می رفتند تا به میدان بزرگ شهر برسند. گردش چرخ های آهنی بر سنگفرش خیابان همراه با سم ضربه اسبهای گاری، آهنگ گوش آزاری را می نواخت که انعکاسش بر طاق نماها و نمای خانه خفته بر دو سوی خیابان و ردیف سردرهم نارونها فرود می آمد و درهم میشد.
اسبی که ارابه دو چرخ حاوی کلم و نخود سبز را می کشید، پا تند کرد و روی پل "نوی یی" خودش را به هشت گاری دیگر که از "نان تر" می آمدند و شلغم و هویج به شهر می بردند، رساند. اسبها بی اینکه گاریچیهای در حال چرت و دراز کشیده به روی بارها را که افسارشان را به دست داشتند به حساب آوردند، رام و سر به زیر با آهنگی یکنواخت و کسل کننده راه می سپردند...
بیشتر
غژاغژ چرخ های گاریهای حامل سبزی و مواد غذایی سکوت سنگین جاده خلوت را که به مرکز شهر پاریس ختم می شد، بهم میزد و بر تاریکی یکدست آن خط می انداخت. گاریها بر تن جاده غریب خط می انداختند و می رفتند تا به میدان بزرگ شهر برسند. گردش چرخ های آهنی بر سنگفرش خیابان همراه با سم ضربه اسبهای گاری، آهنگ گوش آزاری را می نواخت که انعکاسش بر طاق نماها و نمای خانه خفته بر دو سوی خیابان و ردیف سردرهم نارونها فرود می آمد و درهم میشد.
اسبی که ارابه دو چرخ حاوی کلم و نخود سبز را می کشید، پا تند کرد و روی پل "نوی یی" خودش را به هشت گاری دیگر که از "نان تر" می آمدند و شلغم و هویج به شهر می بردند، رساند. اسبها بی اینکه گاریچیهای در حال چرت و دراز کشیده به روی بارها را که افسارشان را به دست داشتند به حساب آوردند، رام و سر به زیر با آهنگی یکنواخت و کسل کننده راه می سپردند...
آپلود شده توسط:
morad850
1399/06/18
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قلب پاریس
یا سیستم امتیازدهی رو لغو کنید یا جوری برنامه نویسی کنید که با اتمام دانلود امتیاز کسر بشه نه فقط با یک کلیک روی # دریافت # !
200 امتیاز تا اینجا پرید