ایدئولوژی ایرانی
نویسنده:
محمدرضا نیکفر
امتیاز دهید
هر گونه تلاشِ جامعِ فرهنگی و سیاسی در ایران که مضمونِ محوری آن احیاگری باشد، به بازتولیدِ نادانی و سرگشتگی میانجامد. این نکته مهمترین دستاوردِ فکری آرامش دوستدار است، به سخن دقیقتر مهمترین برداشتِ استنتاجیای است که به نظر نویسنده نیکوست از آثار او داشته باشیم و ماندگاری اثرگذارش را آرزو کنیم.
آرامش دوستدار یکی از منتقدان سرشناس دین در ایران است. بنا به تعبیر معروف این فیلسوف ایرانی مقیم آلمان، راز عقبماندگی انسان ایرانی «دینخویی» است. به گفته نیکفر در کتاب جدیدش، «داوری بنیادی آرامش دوستدار درباره فرهنگ ایران، دینی بودن آن و ناممکن بودن تفکر در آن است...توانایی طرح پرسشهای رادیکال و تلاش در جهت پاسخگویی به آنها بدون رجوع به سنتی که پرسشبردار نباشد.»
این بحث دو فیلسوف ایرانی فارغالتحصیل دانشگاههای آلمان به خاطر زبان دشوار و موضوعات پیچیده در نگاه اول بحثهای انتزاعی نخبهگرایانه به نظر میرسد. اما جدال آنها برسر دلایل «عقبماندگی فکری ایران»، و کل خاورمیانه، با بحثهای همیشگی تحصیلکردهها و کتابخوانان ایرانی و افغان ارتباط نزدیک دارد.
بیشتر
آرامش دوستدار یکی از منتقدان سرشناس دین در ایران است. بنا به تعبیر معروف این فیلسوف ایرانی مقیم آلمان، راز عقبماندگی انسان ایرانی «دینخویی» است. به گفته نیکفر در کتاب جدیدش، «داوری بنیادی آرامش دوستدار درباره فرهنگ ایران، دینی بودن آن و ناممکن بودن تفکر در آن است...توانایی طرح پرسشهای رادیکال و تلاش در جهت پاسخگویی به آنها بدون رجوع به سنتی که پرسشبردار نباشد.»
این بحث دو فیلسوف ایرانی فارغالتحصیل دانشگاههای آلمان به خاطر زبان دشوار و موضوعات پیچیده در نگاه اول بحثهای انتزاعی نخبهگرایانه به نظر میرسد. اما جدال آنها برسر دلایل «عقبماندگی فکری ایران»، و کل خاورمیانه، با بحثهای همیشگی تحصیلکردهها و کتابخوانان ایرانی و افغان ارتباط نزدیک دارد.
آپلود شده توسط:
saharnak
1399/06/10
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ایدئولوژی ایرانی
مشهورترین اثر آرامش دوستدار، کتاب امتناع تفکر در فرهنگ دینی است که با واکنشهای فراوانی مواجه شدهاست.دوستدار در این کتاب با نامگذاری «فرهنگ دینخو» بر فرهنگ ایران بعد و قبل از اسلام، این پندار را که فرهنگ ایران اندیشنده و پرسنده است؛ به چالش و پرسش کشیدهاست.
شهرت وی به دلیل دیدگاههای انتقادی معروفش دربارهٔ دین و فرهنگ دینی در جامعهٔ ایران است. وی بر این باور است که فرهنگ ایرانی فرهنگی «دینخو» است و از این روی قدرت اندیشیدن ندارد. از نظر دوستدار ایجاد تراژدی در معنی راستین آن، بهجز موارد استثنا در شاهنامه فردوسی، در فرهنگ ایران امکانپذیر نیست. دیدگاهی که با نقد دیگران روبرو شدهاست. از دید او در کل تاریخ دین خوی ایران، تنها چهار نفر در ایران اندیشیدهاند یا بهراستی پرسیدهاند و به این فرایند نزدیک شدهاند: خیام، رازی، فردوسی، روزبه. واژههای «دینخویی» و «امتناع تفکر» و روزمرگی، سه واژهٔ کلیدی اوست. آرامش دوستدار «دینخویی» را نه شکلی از تفکر که «امتناع تفکر» به معنای محال بودن اندیشیدن در فرهنگ دینی میداند. آرامش دوستدار در کتاب «خویشاوندی پنهان» در بخشی با عنوان «شاخصهای فرهنگ دینی» بعد نخست «فرهنگ دینی» را عدم پرسشگری میداند. او معتقد است آنچه در فرهنگ دینی وجود دارد نه پرسش که «استخبار» است و در فرهنگ دینی پرسش، محال است.