رسته‌ها
قوس قزح
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 17 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 17 رای
✔م‍ج‍م‍وع‍ه ه‍ف‍ت داس‍ت‍ان‌: ل‍ورا، ش‍ارل‍وت‌، آیری‍ن‌، آسیه، وحشت تنهایی، میامی، دزآشوب

از داستان لورا:
با ساب وی (ترن زیرزمینی) از واشنگتن هایتز به منزل می آمدم. یکی از روزهای بهاری بود و طبیعت مثل همیشه باز از پیری و خمودگی پشیمان شده، جوانی از سرگرفته بود.
ما همیشه می گوییم: جوانی یادت بخیر! ولی این طبیعت پیر گویی به آب زندگی دست یافته است چون به محض اینکه از سردی و خمودگی زمستان دلتنگ می شود با یک تکان خود را آرایش داده و چنان دلربایی می کند که همه زشتی ها و چین و چروک های زمستان را از یاد شما می برد. من طبیعت را دوست دارم چون همیشه در حال تغییر است، چون بلهوس است و هیچ وقت به یک حال نمی ماند، چون زود از یکنواختی زده می شود و خود را عوض می کند. همیشه در یک حال بودن و دو دستی به یک وضع و حال چسبیدن، حال احمقانه ای در شخص ایجاد می کند که من همیشه از آن وحشت داشته ام. من گاه طبیعت را با خودمان مقایسه می کنم و می بینم از بعضی لحاظ خیلی بهم شباهت داریم...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
172
آپلود شده توسط:
amirezati
amirezati
1399/02/02

کتاب‌های مرتبط

ایهام
ایهام
4.7 امتیاز
از 29 رای
جاودانگی
جاودانگی
4.4 امتیاز
از 5 رای
آتش خاموش
آتش خاموش
4.5 امتیاز
از 112 رای
شراب شیراز و ده داستان دیگر
شراب شیراز و ده داستان دیگر
4.3 امتیاز
از 52 رای
انیران
انیران
4.4 امتیاز
از 32 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی قوس قزح

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
قوس قزح
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک