رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

نوشتم باران٬ باران بارید

نوشتم باران٬ باران بارید
امتیاز دهید
5 / 3.8
با 4 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.8
با 4 رای
تصویرگر: ف‍ردوس اب‍راه‍ی‍م‍ی‌ف‍ر

بخشی از کتاب:
وقتی پدرم به سفر رفت بهار بود. عطر اقاقیا به من فرصت نداد که بدانم پدرم رفته است. پدرم برای ما – من و خواهرهایم – مداد رنگی، یک مداد پاک‌کن، یک قفس، و یک گنجشگ گذاشت. وقتی پدرم لبخند خداحافظی میزد، گنجشگ غمگین و قهوه‌ای بود. او می‌دانست که وقتی پدرم نباشد کسی نیست که قفسش را کنار حوض بگذراد تا رنگ آب و ماهی را فراموش نکند. مادرم در خانه را بست تا دیگر کسی چیزی از پدرم نگوید.
یک روز جمعه گنجشگ از من خواست که یک گنجشگ دیگر نقاشی کنم تا او در قفس تنها نباشد...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
Kandooo
Kandooo
1399/05/14

کتاب‌های مرتبط

گاو مهربون روباه نادون
گاو مهربون روباه نادون
5 امتیاز
از 4 رای
بچه‌های محله‌ شادی
بچه‌های محله‌ شادی
5 امتیاز
از 5 رای
در میان ابرها
در میان ابرها
4.7 امتیاز
از 14 رای
آلیس در سرزمین عجایب
آلیس در سرزمین عجایب
4.2 امتیاز
از 66 رای
کرم ابریشم بسیار گرسنه
کرم ابریشم بسیار گرسنه
4.2 امتیاز
از 12 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی نوشتم باران٬ باران بارید

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
نوشتم باران٬ باران بارید
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک